سینماتوگرافی، که از واژههای یونانی kinema به معنی جابجایی و graphein به معنای ثبت کردن منشاء میگیرد، علم یا هنر عکاسی از سوژههای متحرک، به وسیله ثبت کردن نور و دیگر تشعشعات الکترومغناطیسی، به صورت الکترونیکی یا شیمیایی، است.
این شاخه از هنر نیز مانند رشتههای دیگر، دارای ظرافت و نکات مخصوص به خود است که رعایت آنها، نتیجهای بهتر را به همراه خواهد داشت. در ادامه به بررسی ۵ مورد از چنین نکات و ترفندهایی میپردازیم.
چگونه میتوان هنگام کار در محیط دو بعدی، از عنصر عمق بهره گرفت؟
یکی از اولین مواردی که باید در سینماتوگرافی یا عکاسی سینمایی یاد بگیرید، ترکیب است؛ و نظریه پایهای زیبایی، اولین چیزی است که در مورد ترکیب میآموزید. تقارن علیه عدم تقارن، انرژی، رنگ، وزن، رئوس، و مواردی از این دست.
در نهایت، درباره «عمق» یاد میگیرید؛ نه به خاطر عدم اهمیت آن، بلکه به این علت که بهره گرفتن از آن، نکته سنجی بیشتر از قرار دادن سوژه در وسط کادر میطلبد.
بهترین تصویربرداران حوزه سینما، به واسطه استفاده از تکنیکهای متنوعشان برای ایجاد توهم عمق شناخته میشوند. پنج مورد از مهمترین این ترفندها را میتوانید در ویدیوی کوتاه زیر، که کاری از سینماتوگرافر فیلمهای تبلیغاتی معروف، Matthew Rosen است، مشاهده کنید.
برای مرور این ۵ مورد، با ما همراه باشید.
استفاده از کنتراست بالا در نورپردازی
نورپردازی خوب و حرفهای نه تنها عنصر عمق را به ترکیبات شما اضافه میکند، بلکه ارزش کار شما را نیز بالا میبرد. همانگونه که Rosen میگوید، نورپردازی نرم و متعادل، تصاویر را مسطح جلوه داده و استفاده از سایههای شدیدتر همراه با نزول سریع، باعث ایجاد عمق میشود.
به عنوان مثال در این نوع نورپردازی، نمیتوانید از Film Noir یا ژانر درام-جنایی معروف هالیوود، که نورپردازی به سبک سیاه و سفید و استفاده زیاد از سایهها یکی از ویژگیهای کلیدی آن محسوب میشود، فراتر روید.
فکوس
اینجا، صحبت از عمق میدان کم مطرح است؛ این موضوع به خوبی هنگام فوکوس چشمها بر روی اجسام نزدیک، قابل مشاهده است. معمولا، هنگام به تصویر کشیدن این مورد روی صفحه، مغز ما آن را به عنوان عمق تحلیل میکند.
هرچند، عمق میدان بالا، لزوما به معنی حذف عنصر عمق از تصویر نیست؛ به عنوان مثال، Gregg Toland، به خوبی با عمق میدان بالا در سکانسهای معروف Citizen Kane بازی میکند.
پرسپکتیو
اگر یک فرد حرفهای و با تجربه در این زمینه هستید، حتما میدانید که استفاده از عمق میدان کم، یکی از اولین کارهایی است که افراد تازه کار، هنگام دسترسی به دوربینی با لنز مناسب انجام میدهند.
پس از کسب تجربه به عنوان یک سینماتوگرافر یا فیلمساز، متوجه میشوید که اکثر مواقع لازم است خود را درگیر کار کنید، ابتکار و خلاقیت به خرج داده و پس از جا به جایی، چشم انداز خود را تغییر دهید.
مهمترین نکته در مورد این تکنیک است که نه تنها باعث ایجاد عمق میشود، بلکه پتانسیل زیبایی ترکیب را نیز آزاد میسازد. به خاطر داشته باشید که بهره بردن از رئوس مختلف، تصاویر ثبت شده را پویاتر جلوه میدهد.
اختلاف منظر
درست مانند پرسپکتیو (و نورپردازی با کنتراست بالا)، اختلاف منظر یا پارالکس نیز در جهت ایجاد عمق و پویاتر کردن تصاویر به خدمت گرفته شده و این کار را به وسیله انرژی جنبشی یا ظرافت ایجاد شده به وسیله جا به جایی دوربین به انجام میرساند.
تصویر ثابت به تصویری گویند که هیچگونه حرکتی در سوژههای موجود در آن دیده نشود؛ مانند تصاویر پرتره یا طبعیت. این نوع تصویر، زیبایی چشمگیری به تصویر ثبت شده نمیبخشد. اما دوربینی در حال حرکت، میتواند تصویری خسته کننده را به اثری زیبا و ماندگار تبدیل کند.
در حقیقت، اضافه کردن دوربین و سوژههای در حال حرکت (مانند مردم، ماشینها و مواردی از این دست)، راه حل نهایی انرژی جهت رسیدن جنبشی بالا و در نتیجه زیبایی توصیف ناپذیر است. به صورت دیگر، اگر دوربین خود را حول مردم و مواردی که در حال حرکت هستند، جا به جا کنید، تصویر نهایی بدون شک شگفت زده تان خواهد کرد.
انسداد
همان چیزی که در طبعیت نیز رخ میدهد، در مقابل دوربین نیز امکان پذیر است؛ اجسام نزدیکتر به چشمان ما، هنگام عبور، از دیده شدن موارد دورتر جلوگیری به عمل میآورند. هرچند استفاده از این افکت ممکن است به آن سادگی که به نظر میرسد، نباشد.
تکنیکهای بسیار دیگری برای ایجاد عمق در تصاویر وجود دارند، اما احتمالا این ۵ مورد برای شروع و ثبت تصاویری پویاتر، کافی خواهند بود.
جالب بود ،ممنون