تفکر طراحی که به عنوان ترجمه عبارت Design Thinking به کار میرود در واقع به یک سری فعالیت شناختی اشاره دارد که شاغلین حوزههای مختلف میتوانند از آن در روند پروژههای خود استفاده کنند. این نوع تفکر مخصوص صنعت خاصی نیست، همین ویژگی موجب شده است که اندیشیدن به روش طراحان طی سالهای اخیر مورد توجه سازمانها قرار گیرد و به موضوعی جالب تبدیل شود. برای آشنایی با اصول این روش همراه ما شوید.
اصلیترین کار طراح در روند یک پروژه پیدا کردن مشکلات، تبدیل آن به مسئله و پیدا کردن مناسبترین راهکار برای حل مسئله است. گاهی مشکل یک محصول عملکرد آن است، گاهی مشخصات ظاهری و زمانی هم نوع ارتباط آن با کاربر. اگر به دنبال راهی برای نوآوری سازمان یافته میگردید تفکر طراحی میتواند برای رسیدن به این هدف کمکتان کند، محدودیتی هم در حوزه کاربرد آن وجود ندارد. به عنوان مثال یک هنرمند میتواند از این روش جهت بهبود زیباییشناسی یا مفهوم آثار خود استفاده کند و یا به کشف راههای خلاقانه در نحوه ارائه آثار خود بپردازد.
عبارت Design Thinking برای اولین بار در سال ۱۹۸۷ برای کتابی با همین نام نوشته Peter Rowe به کار رفت اما مفاهیم و تفکرات مشابه آن به دهه پنجاه میلادی باز میگردند، یعنی زمانی که مجموعهای از تکنیکهای خلاقیت برای یافتن راه حل مسائل در صنایع به کار برده شدند و با گذشت زمان جایگاه ویژهای در روند پروژهها یافتند.
چه کسانی از تفکر طراحی استفاده میکنند؟
همانطور که اشاره شد در زمان حاضر محبوبیت این روش رو به گسترش است زیرا در این دوران ابتکار و نوآوری کلید موفق شدن و موفق ماندن محسوب میشود. اگر یک مجموعه به واسطه محصولی که عرضه میکند سرآمد بازار شود شرایط بسیار مناسبی را تجربه میکند اما اگر در سایه این موفقیت بنشیند به زودی شخص یا مجموعه دیگری با محصولی بهتر این جایگاه را از آن خود خواهد کرد. از این رو شرکتهای زیادی در حال استفاده از روش تفکر طراحی هستند که از معروفترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
فیلیپس، آیدیو، فولکس واگن، زیمنس، ایر بی ان بی، آی بی ام، مایکروسافت و دویچه بانک.
اصول طراحی
دو استاد دانشگاه، کریستوفر ماینل (Christoph Meinel) و لری لایفر (Larry Leifer) با علم و تجربهای که در این زمینه دارند چهار اصل را برای تفکر طراحی عنوان میکنند:
اصل اول ـ انسان: هر فعالیتی که در حوزه دیزاین انجام شود ماهیتی اجتماعی دارد.
اصل دوم ـ ابهام: طراحان باید از فراموش شدن یا نادیده گرفتن ابهامات جلوگیری یا به نوعی از آنها محافظت کنند.
اصل سوم ـ طراحی مجدد: هر طرحی که ارائه میشود نوعی طراحی مجدد است.
اصل چهارم ـ ملموس ساختن: تبدیل یک ایده به پدیدهای محسوس و قابل لمس درک آن را آسانتر میکند.
مراحل تفکر طراحی
در این روش اصول سختگیرانهای برای رعایت سلسله مراتب وجود ندارد، تنها لازمه آن شروع روند است اما متداولترین روش این است که از نتایج و تجربیات به دست آمده در یک به عنوان اهرمی برای تکمیل مرحله قبل استفاده شود.
شناخت مسئله: درک نیازها و شرایط لازم.
تعریف مسئله: شرحی معنادار و قابل پیگیری از مسئلهای که با آن مواجه هستیم.
ایده پردازی: فکر کردن و بحثهای جمعی در مورد راهکارهای موجود.
نمونه اولیه: ساخت مدلی مفهومی و در عین حال کاربردی از راه حل پیشنهادی.
آزمایش: استفاده از نمونه اولیه و جمع آوری بازخوردهای آن.
مسائل بد قلق
گاهی به مسائل تعریف نشده و مبهمی بر میخوریم که خود مشکل و راه حل آن هردو نامعلوم هستند. در مقابل آن مسائل تعریف شده وجود دارند، یعنی شرایطی واضح و مشخص که راه حل آن حداقل به صورت نظری از طریق دانش فنی قابل دسترسی است. معمولا هنگام مواجه با مسائل تعریف نشده اولویت مشخصی برای مراحل نام برده وجود ندارد و تخمین زمان رسیدن به راه حل نیز کار دشواری است.
لحظه رسیدن به راه حل
قسمت هیجانانگیز ماجرا زمانی است که پس از طی روندی پر چالش، بحث کردن با دیگران و اندیشیدنهای مداوم ناگهان راهحلی واضح و امکانپذیر به ذهنتان میرسد. تا قبل از این مرحله همه راهکارها برایتان مبهم یا غیرقابل اجرا هستند. زمانی که به این نقطه رسیدید ظاهر و عملکرد محصول نهایی برایتان واضح و واضحتر میشود.
در آینده بیشتر در مورد مراحل و اصول تفکر طراحی خواهیم نوشت. اگر به این موضوع علاقه دارید با هزارویک بوم همراه شوید و یا تجربیات خود را با ما و دیگر خوانندگان هزارویک بوم به اشتراک بگذارید.
درود
به نظر من تفکر طراحی فقط معطوف به طراحی صنعتی و کشف روش های مناسب تر برای طراحی محصول نیست !
از روش تفکر طراحی میشه برای بهبود و اصلاح روش زندگی فردی هم استفاده کرد و واقعا این مدل کاربرد نا محدودی داره.
متشکرم از مطالب خوبتون، خسته نباشید :)