سینما، هنر تصاویر متحرک است؛ رسانهای بصری که به بیان داستانها و واقعیتها میپردازد. سینما که در اواخر قرن نوزدهم شکل گرفته، تازهترین فرم هنر محسوب میشود. رسانه تصاویر متحرک، پیچیدهترین و گرانترین نوع هنر نیز هست.
آیا سینما واقعا یک فرم هنر است؟
ممکن است شما نیز به این سوال برخورده باشید. پیش از هر چیز باید بدانید که پاسخی صد در صد صحیح برای این پرسش وجود ندارد. از نظر نویسنده این مقاله، سینما نیز یکی از انواع هنرهای ارزشمند است که عناصر بسیاری از زمینههای مشابه را دارا است. در این صورت اگر ادبیات، موسیقی و عکاسی را هنر بدانید، سینما نیز هنر است.
هرچند، تردید برخی افراد کاملا منطقی است. مثلا، تحسین سینما هنگام تماشای فیلمهای هالیوودی با بودجههای هنگفت، مانند X-Men یا Avengers واقعا دشوار است. اما حتی در چنین نمونههایی نیز میتوانید چشمان خود را بسته و به موسیقی متن گوش فرا دهید، یا صدا را قطع کرده و محو سینماتوگرافی شوید.
نکته مهم اینجاست که با شکستن یک اثر سینمایی به زیرمجموعههای کوچکتر، به خوبی میتوانیم عناصر هنری مختلف را مشاهده کنیم. به عنوان مثال این سکانس فیلم «هتل بزرگ بوداپست» را در نظر بگیرید.
کاملا شبیه یک نقاشی است. به ابرها، کوهها و صخرهها نگاه کنید. زیبا نیست؟ با وجود زیبایی بیشتر برخی سکانسها نسبت به دیگران، هر صحنه برای سینماتوگرافر به یک اندازه مهم است. موضوع همیشه در حال تغییر است؛ ممکن است یک بار کلوزآپ باشد و یک بار منظرهای طبیعی مانند تصویر بالا.
میتوان گفت یکی از مهمترین دلایل انتقادهای بسیار وارد بر هنر یاد شده، جایگزین شدن برخی تکنیکهای سنتی، با «سینمای دیجیتال» است. به عنوان مثال، اگر فیلم مذکور سالها پیش ساخته میشد، تصویر بالا حتما روی پس زمینهای نقاشی میشد. هنرمند مسئول پس زمینه احتمالا تصویری از منظره تهیه کرده و سپس با استفاده از فتوشاپ و تکنیکهای دیگر مربوطه، آن را به نمونه بالا تبدیل کرده است. اما آیا واقعا این موضوع کار را بیارزش میکند؟
تاریخچهای مختصر
در آغاز، دو نسخه اولیه دوربین فیلمبرداری (kinetograph در آمریکا و cinematograph در اروپا) برای ثبت رخدادهای ساده، مانند لحظه رسیدن یک قطار در ایستگاه استفاده میشدند. میتوان گفت همان موقع بود که ساخت مستند به وجود آمد.
پیشگامان
توماس ادیسون و دستیارش، ویلیام کندی اولین دوربین فیلمبرداری را در سال ۱۸۹۰ اختراع کردند: kinetograph، ماشینی بسیار سنگین و بزرگ، به طوریکه انتقال آن عملا غیر ممکن محسوب میشد. لازم به ذکر است دیوایسی که برای مشاهده تصاویر مورد استفاده قرار میگرفت نیز تنها توسط یک نفر به طور همزمان قابل استفاده بود. kinetoscope که در تصویر بالا نیز قابل مشاهده است، برای تماشای فیلمهای کوتاه از محبوبیت بالایی برخوردار بود.
در همین حال در فرانسه، برادران لومیر (Lumière) دستگاهی توسعه دادند که بسیار کاربر پسندتر و کاربریتر بود. این دوربین که cinematograph نام داشت، اندازهای تقریبا برابر با یک جعبه کفش داشت و به اندازه کافی سبک و قابل حمل بود. لازم به ذکر است دوربین ساخته این دو برادر، پروژکتور هم بود؛ به همین دلیل از برادران ٖلومیر با نام «پدران سینما» یاد میشود.
دیدگاههای علمی
اینکه بگوییم اولین فیلمها مستند بودند، سفسطهای بیش نیست. اولین فیلمهای تولید شده بیش از یک دقیقه نبودند و به هیچ وجه نمیتوان آنها را مستند دانست. فیلمهای مستند، با هدف و ساختاری متفاوت، مدتی بعد به وجود آمدند.
شاید تنها دلیلی که بتوان چنین فیلمهایی را مستند دانست، استفاده از روشی به نام cinéma vérité (یا سینمای واقعی) است؛ این فیلمها کاملا حقیقی هستند، به این علت که سازندگان بدون هیچ تغییری به ثبت صحنههای واقعی پرداختهاند.
کسب و کار فیلمسازی
اشتباه نکنید، از اول کار، فیلم با یک هدف ساخته میشدند: کسب درآمد. به همین دلیل مخترعینی مانند ادیسون خیلی سریع به ثبت پتنت و در اختیار گرفتن بازار اقدام کردند. پس از مشاهده واکنشهای مثبت، برادران لومیر افرادی را برای مسافرت و ثبت تصاویر مختلف استخدام کردند. اما در نهایت مخاطبین از سوژههای تکراری خسته شدند.
اما یک نفر با نام George Méliès، بازی را برای همیشه تغییر داد. میلر پتانسیلی در دوربینها مشاهده کرد که هیچ دیگر ندیده بود. او تمرکز خود را روی بیان کردن داستان تخیلی و خلق صحنههای بصری گذاشت.
امروز ازملیس (Méliès) به عنوان اولین کارگردان سینمای تاریخ یاد میشود؛ زیرا در ساختههای او عناصری مانند بازیگران، فیلمنامه، لباس و تدوین وجود داشتند که سینمای مدرن فعلی را تشکیل میدهند.
افقهای جدید
بعد از ملیس، برای فراگیر شدن هنر هفتم تنها زمان لازم بود. کمکم کارآفرینان شروع به فعالیت در این عرصه کردند. سالنهای سینما ساخته شدند و خرید بلیط اجباری شد. با تقاضای بالای مردم و افزایش سود، این بازار به ایده آل فیلمسازان تبدیل شد. خیلی زود، استودیوها شروع به کار کردند. و در نهایت، در سالهای ۱۹۳۰ به بعد، سینمای آمریکا به نقطه اوج خود رسید.
سینما رشد کرد. فیلمهای طولانیتر شدند. عنصر صدا به تصاویر اضافه شد. فیلمهای رنگی رایج شدند. کارگردانهای بزرگی مانند هیچکاک متولد شدند و آثار بینظیری از خود به جا گذاشتند. با به وجود آمدن جلوههای ویژه، سینمای دیجیتال به وجود آمد.
امروزه، سینما یعنی هنر تصاویر متحرک رنگی، به همراه موسیقی و صدا که داستانهای مختلفی را روایت میکنند.