شاید بتوان گفت ایران یا سرزمین پارس تنها سرزمین متنوع و فوقالعادهای از نظر جغرافیایی، سیاسی، قومیتها و نژادشناسی در سطح جهان باشد. این سرزمین را بخشهای متفاوتی ازجمله ناحیه مرکزی فلات دربرگرفته که در میان دریای خزر در شمال و خلیج فارس و دریای آزاد در جنوب است. همچنین بخشهای مرکزی و شرقی فلات را نمکزار بزرگی فراگرفته که شامل دشت لوت و دشت کویر میشود. تاریخ هنر ایران را با نگاهی به موقعیت جغرافیایی این سرزمین آغاز میکنیم.
این ناحیه در گذشته دریاچهٔ بزرگی بوده که امروزه خشک شده. ناحیه غربی فلات ایران را مناطق کوهستانی، دشتهای جلگهای و رودخانهای تشکیل میدهد که از رشته کوه زاگرس سرچشمه گرفته و در شمال، سلسله جبال البرز با قله رفیع دماوند از دیگر بخشها جداشده است. در شمال شرقی رشته کوههای خراسان در امتداد سلسله جبال البرز وجود دارد و مانعی طبیعی را میان فلات ایران و آسیای مرکزی ایجاد کرده است.
در فلات ایران گونههای طبیعی بسیاری با تغییرات آب و هوایی و اقلیمی وجود دارد. وجود مناطق جلگهای، مناطق جنگلی پراکنده و متراکم، مناطق کویری و بیابانی و مراکز نیمه خشک و … شرایط آب و هوایی چهار فصل را شاخص کرده است. همچنین وجود انواع قومها و نژادهای پراکنده باعث ایجاد زمینههای فرهنگی و هنری و گونههای زبانی و لهجهای را سبب شده است. این تنوع جغرافیایی، قومی، فرهنگی و … عامل اصلی گوناگونی و پدید آمدن مراکز متفاوت در جغرافیای فلات ایران است که هر منطقه براساس نوع زندگی و شرایط محیطی آثاری پدید آورده است.
این آثار شکوهمند و فاخر در طی روزگاران متفاوت به همت هنرمندانی گمنام پدید آمده است. هرچند که بسیاری از این آثار به ویژه میراث دوران تاریخی به مرور به فراموشی سپرده شدند و به شکل داستانهایی، بعدها در ساختار روایتی و ادبی به جای ماندند که شاخص آن را میتوان در اثر بزرگ حماسی ایران، شاهنامه فردوسی دید. این داستانها به روشنی دلالت بر حقایق تاریخی دارند؛ هرچند به گونه خیال پردازانهای ارائه شدهاند.
با این حال پس از گذشت سالیان متمادی سرانجام در سده سیزدهم هجری ( ١٩ میلادی) با شکلگیری علم باستان شناسی توجه خاصی و تحولاتی در زمینه شناخت تاریخ هنر ایران در ادوار مختلف پدید آمد و از این زمان به بعد میل و علاقه بسیاری از حاکمان و والیان مناطق مختلف را به آثار تاریخی چه به دلیل قدرت یا منفعتطلبی و یا با اهداف هنرشناسانه به این جریان جلب کرد و حتی آنها را بر آن داشت تا به ایجاد نقش برجستههایی به سبک و سیاق آثار تاریخی و باستانی در کنار آثار شناخته شده بپردازند. حتی این گرایش به درون خانهها، کاخها و دیگر بناها به صورت نقش برجسته و کاشی لعابدار کشیده شد.
به دلیل این توجه، علاقه به حفاری در مناطق باستانی روز به روز بیشتر میشد. آنچه از فعالیتهای باستانشناسی در ایران به جای مانده میتوان به اولین زمینه فعالیت های رسمی آن در منطقه باستانی شوش اشاره کرد که در بین سال های ۱۲۲۹ -۱۲۳۱شمسی انجام پذیرفته است.
پس از فعالیت گروههای باستانشناسی در ایران توسط باستانشناسان خارجی و داخلی آنچه به تحقق رسید آشکارسازی و شناخت فرهنگ تاریخی و ملی ایران است که همچنان ادامه دارد. از مهمترین یافتههای جدید به همت باستانشناسان ایرانی کشف منطقه باستانشناسی ناشناخته دشت لوت به ویژه سرزمین اَرَتَ در جیرفت با قدمتی ۵۰۰۰ ساله است که براساس آثار به دست آمده میتوان دریافت که این منطقه تاریخی دارای رشد فرهنگی و بالندهای بوده که در اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد شکل گرفته و چنین به نظر میرسد که باید دید تازهای نسبت به شکلگیری مناطق و تمدنهای همجوار داشت.
***
در ادامه مطلبهای تاریخ هنر ایران در سایت هزارویکبوم میخواهیم به بررسی ۴ دوره زمانی در تاریخ هنر ایران بپردازیم. دوره پیشتاریخ، دوره تاریخی، دوره میانه و دوران جدید. دوران پیشتاریخ شامل دوران آغازین که از آن به سپیدهدم هنر و تمدن فلات ایران یاد میکنند، دوره هنر و تمدن ایلام و در نهایت دوره کوچ است.
دوره تاریخی شامل چهار دوره هنر و تمدن ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی است.
ممنونم مفید بود