حرکت آوانگارد هنر قرن بیستم در نقاشی و مجسمهسازی سبک کوبیسم بود که توسط پابلو پیکاسو و جورج باراک به عرصه هنر معرفی شد. این سبک در واقع روشی بود که اجسام را در هم میشکست، آنالیز میکرد و دوباره روی هم با حالت انتزاعی سوار میکرد. به جای رسم اجسام از یک زاویه دید، هنرمند آنها را از زوایای مختلف طراحی میکرد تا نمای مفهومیتری از جسم مورد نظر ارائه دهد.
کوبیسم همواره به صورت یک هنر دوبعدی نمایان میشد، اما تفکر جسورانه و ساختارشکنی که در پس این سبک وجود داشت، باعث شد از دیگر هنرها پیشی بگیرد و به صورت گستردهای بر معماری اطراف ما تاثیر بگذارد.
در آستانه تولد ۱۳۰ سالگی پیکاسو همزمان با نمایشگاههای بسیاری که در دنیای هنر در حال برگزاری است، یادآوری تاثیر چشمگیری که این هنرمند بر روی معماری گذاشته است، خالی از لطف نیست.
تغییری که هنر پیکاسو در شکل تمام هنرها ایجاد کرد بینظیر بود و بدون شک هنوز هم باعث روشنفکری و کاتالیزور معتبری برای تفکر خلاق در قرن آینده است. آنچه که هنر کوبیست وی حتی به صورت غیرمستقیم برای معماری انجام داد، ایجاد تفکر و انگیزه محکمی برای منطقی و انتزاعی کردن معماری بود تا بیشتر و عمیقتر فضا، جامعه و حتی زمان را در برگیرد.
البته این سبک و سیاق تنها زمانی که شما هنرمندی مانند فرانک گِری باشید، بنایی بینظیر به اجرا در خواهد آورد. کسی که طرحهایش همچون موزه گوگنهایم بیلبائو در اسپانیا و تالار کنسرت والت دیسنی در لس آنجلس، به گونهای شگرف هم حس زیباییشناختی را در بیننده برمیانگیزد و هم به خوبی پاسخگوی نیازهای عملی یک بنا است.
گِری، لوکوربوزیه، معمار، طراح، شهرساز، نویسنده و نقاش سوئیسی، را به خاطر زیارتگاه کوچکش در رُنشامپ (۱۹۵۵) ستایش میکند و میگوید: «هر وقت به آنجا میروم، اشکهایم ناخواسته سرازیر میشوند.» زیارتگاه مذکور، به شدت از پیکاسو تاثیر گرفته است.
در این بنا که بر بلندای تپهای در رُنِ الپیس واقع شده، لوکوربوزیه گِرنیکای بتنی را آفریده است. گِرنیکا نام اثری از پیکاسو است که بمباران دهکده گِرنیکا در شمال اسپانیا توسط بمبافکنهای آلمان نازی در ۲۶ آوریل ۱۹۳۷ و در خلال جنگ داخلی اسپانیا را به تصویر کشیده است.
البته باید اذعان داشت که تأثیر پیکاسو بر معماران به دههها پیش از گِرنیکا برمیگردد؛ اول بار دوشیزگان اوینیون (۱۹۰۷) درهای تأثیر کوبیسم را بر معماری گشود.
این حقیقت که از لحاظ تاریخی در قرن معاصر تنها یک تحول رسمی در معماری مرتبط با کوبیسم به نام چککوبیسم (Czech Cubism) وجود دارد به مفهوم محدود بودن اثر کوبیسم بر معماری نیست. اگرچه معمولاٌ تنها معماری زبرهکاری (بروتالیسم) و معماری آیندهگرا (فوتوریست) به عنوان معماریهایی که به صورت مستقیم از سبک کوبیسم مشتق شدهاند ذکر میشوند، ولی واقعیت این است که غیرمنصفانه نیست اگر بگوییم بهترین قسمت معماری معاصر، میراثی از کوبیسم به حساب میآید.
انتخاب امروزی سازهها (ساختمانها) تنها ناشی از کوبیسم نیست بلکه جلوه نوین دیداری و مفهومی از تاثیر پیکاسو بر وجوه بسیاری از سازه است.
این انتخاب به پیدایش تعبیرهای مختلفی از اصولی که کار پیکاسو در زبان معماری برجسته کرده بود، منجر شد. چککوبیسم برای آشتی دادن یافتههای متحول شده جدید هنری با معماری و سنت محلی اولین گامها را برداشت. در کارهای لوکوربوزیه و گری ارتباط با سبک کوبیسم به طور کامل مشهود است، هرچند این اقتباس بیشتر در تئوری است تا در آنچه در ظاهر دیده می شود. مثالهای قابل توجهی از این دست وجود دارد که یک تصویر کوبیسم دو بعدی به یک معماری واقعی سه بعدی تبدیل شده است. ساختمان به شکل گیتار در مدرسه هنر و تاریخ هنر که الهام گرفته از سبک کوبیسم است و توسط استیون هال طراحی شده است، نمونه ای از این تبدیل است.
Eve Blau و Nancy J. Troy در کتاب «معماری و کوبیسم» نگاه عمیق تری به دلایل ضمنی تاثیر کوبیسم بر معماری ارائه میدهند. در بخشی از آن آمده: «بیشتر اوقات ارتباط بین نقاشیهای کوبیسم و معماری مدرن ایجاد یک تشابه بود. این تشابه یا در ایجاد شکل مشترک مانند قطعه قطعه بودن، ابهام در شکل فضایی، و چندگانگی بود و یا در تکنیکی بود که بر روی دیگر رسانهها مانند فیلم، شعر و مونتاژ عکس صورت میگرفت. فضای کوبیست دو بعدی باقی مانده بود و به استثنا کارهای لوکوربوزیه هیچگاه به معماری سهبعدی تبدیل نشد. مفهوم کوبیسم برای معماری نیز همچنان دوبعدی باقی ماند: روشی برای نمایش تجربه فضایی مدرن از طریق ردهبندی انگیزههای هنر.»
آنچه مسلم است کوبیسم تاثیرات بسیار زیاد و اغلب غیر قابل توصیفی بر معماری داشته است. به سختی میتوان به نقطه مشخص و یا جزئیات اثر کار پیکاسو بر هنر معماری اشاره کرد و یا توضیحی درباره آن ارائه داد. اما اقتباس از کوبیسم در هنر معماری منجر به خلق آثار منحصر به فردی گشته است که نمایانگر میزان اثر این سبک در معماری جدید است.
امروزه بسیاری از معماران، -چه آنها که از خطوط و زوایای قائم دلزده شدهاند و چه آنها که از طرحهای پست مدرن که در دهه ۱۹۸۰ متداول شده بود، استفاده میکردند،-تصمیم گرفتهاند روح مستتر در آثار هنرمندان و پیکرهتراشان بزرگ را بر ساختمانهای خشک و بیروحی همچون بلوکهای اداری و مسکونی، القا کنند.