امروزه دوران برندهای از پیش آماده یا مفاهیمی که پشت لایههای متعدد از ارزشها و خصوصیات یک سازمان گم شدهاند، رو به پایان است. مشتریان انتظار برندی را دارند که بتوان با آن تعامل برقرار کرد، همچنین محصولات و سرویسهایی را میپسندند که خودشان به عنوان مخاطب بتوانند نقش فعالی در ایجاد ارتباط با آنها داشته باشند.
تکنیکهای برندینگ در حال تغییر هستند و بازتابی از تعامل را نشان میدهند، یعنی مواردی بیش از انتخاب رنگ، فضای خالی اطراف لوگو و استفاده از فونتهای مناسب که پیشتر مورد توجه طراحان قرار داشتند.
برند نشان دهنده همه خصوصیات یک کسب و کار است، اینکه چه چیزی تولید میکند، طبق چه ارزشهایی پیش میرود و چه افرادی را در خدمت دارد. امروزه برندها بیشتر جنبه انسانی پیدا کردهاند و پوسته خشک و فاقد شخصیت آنها روز به روز کمرنگتر میشود.
اما سوال اینجاست که برندینگ در سال ۲۰۱۶ به چه سمت و سویی پیش خواهد رفت و در جهت توسعه و پاسخ به نیاز کسب و کارها و مشتریان چه تغییراتی در آنها به وجود خواهد آمد؟ سایت creativebloq بر اساس پایش اولین گرایشهای امسال چهار سبک را شناسایی کرده است که در ادامه با آنها آشنا میشویم.
۱. تبدیل برند به تجربه
همانطور که گفته شد، روشی که در آن برند با مشتری نهایی ایجاد تعامل میکند بیش از هر زمان دیگر اهمیت خواهد یافت. درنتیجه تمرکز برندینگ دیگر بر نمایش یک تصویر خاص یا شیوه زندگی نخواهد بود بلکه در جهت ایجاد یک تعامل تجربی مثبت با کاربران پیش میرود، رابطهای مداوم با مشتریان که فرصت بررسی موثرتر نیاز آنها را برای صاحبان برند فراهم میکند.
خصوصیات این گرایش: تمرکز کمتر بر فونت، رنگ و تشابهات، استفاده بیشتر از المانهای نرم، تمرکز بر ایجاد ارتباط با کاربر.
۲. شخصیسازی بیشتر
مدتها باور بر این بود که برندها برای مشتریان مختلف معانی گوناگونی دارند اما با ظهور شبکههای اجتماعی که به عنوان روش اصلی ایجاد تعامل با مشتریان شناخته میشوند، صاحبان برندها پی بردهاند که برای باقی ماندن در رقابت لازم است ارتباطی درخور، مناسب و شخصیتر با هر یک از مشتریان داشته باشند.
پیش از این شخصیسازی محصولات و پاسخ مناسب به نیاز هرکدام از مشتریان، مختص برندهای پیشرفته و معتبر همچون رولکس و بنز بود اما در حال حاضر شاهد گسترش این گرایش هستیم؛ مانند اسمهای خاصی که کوکاکولا روی شیشهها و قوطیهای محصولات خود میگذارد یا حکاکی که اپل پشت محصولاتش انجام میدهد.
خصوصیات این گرایش: تعامل برند با مشتریان در سطح بالاتری از شخصیسازی محصول انجام میشود، گزینههای پیشنهادی تولیدکننده برای رفع نیازهای فردی مخاطبان ارائه میشود.
- بیشتر بخوانید: روانشناسی رنگ در بازاریابی و برندسازی
- بیشتر بخوانید: اسرار برندهای بزرگ در طراحی لوگو
۳. استفاده از صفات انسانی
شاید به نظر برسد این مورد مشابه شخصیسازی است اما استفاده از صفات انسانی روشی کاملا متفاوت است. برندها به طور سنتی دارای نمایی از صورت بودند که مجموعهای از ارزشها را به نمایش میگذاشت اما امروزه مشتریان برندهای بدون صورت که نشانهای از چهره انسان در آنها نیست را ترجیح میدهند؛ اما در عوض برندها به سمت استفاده از نمادهای جمعی گرایش پیدا کردهاند که نشانی از ارتباطات انسانی و جنبههای احساسی است.
خصوصیات این گرایش: برندینگ به سمت استفاده از ارزشهای انسانی و ایجاد ارتباط احساسی با مشتریان پیش خواهد رفت.
۴. منبعیابی درونی
زمان طولانی است که برندینگ از طریق شناسایی ویژگیهای درونی یک سازمان و نمایش بیرونی آن شکل میگیرد و انتظار نمیرود که در آینده نیز تغییر چندانی در این روش ایجاد شود اما وقتی که طرفداران این گرایش قدیمی سعی میکنند به زیر پوست یک سیستم کسب و کار نفوذ کرده و ارزشهای مهم آن را برای ارائه در برند شناسایی کنند، باید انتظار داشت که از روندی خلاقانهتر بهره ببرند. پیغام و بینش یک برند به احتمال فراوان از درون سازمان یا شرکت شکل میگیرد.
خصوصیات این گرایش: کارمندان و ذینفعان یک سازمان میتوانند بینشهای لازم و نظرات کاربردی ارائه دهند و از این طریق به توسعه برند و قرار گرفتن آن در مسیری تاثیرگذار، کمک کنند.