اجرای یک کار تیمی در حوزه طراحی بیشباهت با یک روند خلاقانه نیست. هر جزء از طرح اهمیتی برابر با کل آن دارد. هارمونی در طراحی، از طریق عناصر و اصول هنری به دست میآید. این مولفه باید طوری اجرا شود که از کنار هم قرار گرفتن اجزاء نتیجه مثبتی حاصل شود؛ اما چطور میتوان آن را به کار تیمی تعمیم داد؟
همه ما در مورد فنگشویی مطالبی را شنیدهایم و کم و بیش با این تفکر آشنا هستیم. پرهیز از بینظمی و انباشتگی از مهمترین اصول این تفکر هستند، چیزی شبیه به تفکر دیزاین که به جهت باز کردن گره مشکلات و بهبود شرایط به کار میرود. هردوی این موارد به نوعی دنبال نظم، هماهنگی و ایجاد تعادل هستند. مولفههایی که در حوزه هنر زیاد دربارهشان شنیدهایم. دیزاینرها و هنرمندان برای درک عناصر و اصول هنری آموزش دیدهاند اما چند نفر از آنها از شباهت این ارزشها با کار تیمی اطلاع دارند و در مدیریت پروژههای خود از آنها استفاده میکنند؟ در ادامه با هزارویک بوم همراه شوید و از شباهتهای هنر و مدیریت بیشتر بخوانید.
عناصر طراحی
عناصر اجزاء بنیادین یک اثر هنری هستند که در قالب خط، شکل، بافت و فضا نشان داده میشوند. عناصر وابسته به یکدیگر هستند و در کنار هم معنا پیدا میکنند. برای مثال خطوط شکلها را پدید میآورند و شکلها فرمها را میسازند و بدون وجود این عناصر فضایی به وجود نخواهد آمد. طراحی یک فضای حرفهای، یک محصول یا یک اثر هنری از طریق همین عناصر میسر میشود. گاهی کنار هم قرار گرفتن این اجزا بافتی منظم و یکدست را تشکیل میدهد که تصویری عالی از اتحاد و همبستگی هستند؛ اما این موضوع چه شباهتی به کار تیمی دارد؟
اعضای تیم همگی جزئی از کل یک مجموعه هستند. طراحان، تولیدکنندگان و مدیران هنری در کنار هم تلاش میکنند تا به هدفی واحد برسند. هرکدام وظیفه مشخصی دارند اما هدف نهایی زمانی حاصل میشود که تک تک اعضا کار خود را هماهنگ با بقیه انجام داده باشند.
اصول طراحی
تعادل، ریتم، الگو، حرکت، تضاد، تاکید و اتحاد، اصولی هستند که نحوه استفاده از عناصر را در یک اثر مشخص میکنند. پیش از این مطالبی در مورد المانهای هنری و اصول هنر و طراحی در هزارویک بوم منتشر شده است که در صورت نیاز به مطالعه تکمیلی میتوانید به آنها مراجعه کنید.
تمام اصول گفته شده را نه تنها در قالب یک اثر هنری خلاقانه، بلکه میتوان در قالب یک گروه خلاق نیز مشاهده کرد؛ گروهی که میان اعضای آن اتحادی یکپارچه برای رسیدن به هدف شکل گرفته است. در ادامه نگاهی عمیقتر به چگونگی استفاده از تعادل، تاکید و تضاد در جهت مدیریت گروههای خلاق خواهیم داشت.
- بیشتر بخوانید: چگونه تفکر طراحی Airbnb را از یک استارتآپ شکستخورده به یک کسبوکار موفق تبدیل کرد
- بیشتر بخوانید: طراحی صنعتی ـ ۹ درس کارآفرینی
تعادل و تاکید
برای یک طراح یافتن نقطه تعادل میان انجام وظایف از پیش تعیین شده و امور خلاقانه امری ضروری است. طراحان و به طور کلی افراد خلاق زمانی بهترین بازدهی را دارند که بین این دو مورد تعادل برقرار کنند. گاهی لازم است برای انجام کاری که عاشق آن هستند ابتدا کارهایی را انجام دهند که هیچ علاقهای به آنها ندارند.
تمام اعضای گروه باید اهمیت ایجاد تعادل میان تفریح و تعهد را بدانند. زمانی که بین وظایف از پیش تعیین شده و کارهای خلاقانه رفت و برگشت منظم برقرار باشد نتیجه کار بسیار جذابتر خواهد شد.
برای دستیابی به تعادل لازم است بدانیم که چه زمانی، روی چه چیزی تاکید داشته باشیم. باید بدانیم که کدام عضو گروه احتیاج به تمرکز بیشتری دارد و یا کدام امور باید در اولویت قرار بگیرند. تاکید بر این موارد اهمیت و ضرورت آنها را پررنگ کرده و احتمال فراموشی یا تخطی اعضا گروه را کاهش میدهد.
به طور کلی برای ایجاد تعادل لازم است هم خواستههای کارفرما در نظر گرفته شود و هم نیازهای اعضای (طراحان) گروه. اگر تمرکز بر یکی از این دو مورد بیش از اندازه باشد مورد دیگر آسیب خواهد دید.
کنتراست
لازم است بین مسئولیت اعضا مرز مشخصی وجود داشته باشد. در موقعیتهای حرفهای وجود کنتراست، بسیار ضروری است. اگر گروه را به یک ارکستر تشبیه کنیم، هر عضو باید ساز مشخصی را بنوازد. فرض کنید که یک نفر کار نواختن همه سازها را بر عهده بگیرد، چنین برنامهای حتی اگر به اجرا هم برسد احتمالا خیلی خستهکننده و تکراری میشود. کنتراست واضح میان نقشها و مسئولیتها، ارائه طرحی جذابتر را در پی خواهد داشت.
مدیریت یک کار تیمی بر اساس اصول طراحی، هنری است که اگر به درستی اجرا شود نتیجه آن ایجاد هماهنگی و وحدت گروه و رسیدن به بالاترین سطح بازدهی است.