موسیقی یکی از مهمترین عناصر هر فیلم است؛ مخصوصا هنگامی که درک و واکنش مخاطبین نسبت به صحنهها را به طور کلی دستخوش تغییر میکند. اگر میخواهید حال و هوای یک سکانس را تغییر دهید، یکی از راحتترین روشها استفاده از موسیقی متن مناسب است. آشنایی با قدرت تاثیر موسیقی بر روانشناسی مخاطب، باعث میشود فیلم شما جذابتر و تاثیر گذارتر شود. درباره نقش موسیقی فیلم بر مفهوم صحنههای آن در ادامه مطلب بیشتر بخوانید.
موسیقی فیلم یک ابزار برای توصیف موقعیت و روند یک داستان است و نقش بسزایی در تکامل هیجانات و احساسات یک اثر نمایشی بازی میکند. ابزارآلات و سبک بکار رفته در موسیقی فیلم حیطه وسیعی را در بر گرفته و موسیقی کلاسیک، پاپ، جاز، الکترونیک، بومی و غیره به تناسب فیلمنامه و تصمیم آهنگساز هر کدام ممکن است نوع نگارش موسیقی فیلم باشند.
غالبا آن دسته از آثاری که دارای بودجه کافی است توسط نوازندگان ارکستر سمفونیک (گاهی اوقات همراه با دسته کر) اجرا و ضبط میشود و اغلب بخش وسیعی از آن بیکلام است. موسقی فیلم که کوششی بر هماهنگسازی موسیقی با مفاهیم تصاویر متحرک است عمدتا از طریق توسعه قواعد موسیقی کلاسیک سده نوزده و تلفیق آن با شیوههای مدرن نگارش موسیقی در سده بیستم انجام گرفته است. به عنوان مثال، «لایتموتیف» که ایدهای با قدمتی بیش از یکصد سال است، همچنان راهکاری برای بسیاری از آهنگسازان در موسیقینویسی فیلم به شمار میآید. تا به امروز آثار شناخته شدهای در این زمینه بر جای مانده است و آهنگسازان بیشماری در این حوزه به شکل تخصصی آن به خلق اثر پرداختند.
برای آشنایی بیشتر با این موضوع، ویدیوی Ryan Connolly، نویسنده، کارگردان و از طرفداران تلویزیون اینترنتی، را تماشا کنید.
احتمالا همه شما با تاثیر بسزای موسیقی در احساس آشنایی دارید، اما Connoly به موضوعی اشاره میکند که با نام Kuleshov Effect شناخته میشود و توسط کارگردانان بزرگ همانند آلفرد هیچکاک به کار میرفته است. برای درک بهتر این تکنیک به این مثال توحه کنید: تصویری از فرد در حال نگاه کردن به نقطهای را تصور کنید. سکانس بعدی که به آن کات میکنید، احساس و شخصیت فرد را مشخص میکند. اگر سکانس به تصویر یک زن کات شود، او عاشق است؛ اگر از تصویر یک بشقاب غذا استفاده شود، وی گرسنه است و به همین سادگی، معنای یک سکانس تنها با چند ثانیه تصویر تغییر میکند.
موسیقی نیز به همین اندازه قدرتمند است. با استفاده از موسیقی متفاوت، سکانس میتواند معنی کاملا تازهای به خود بگیرد. به عنوان مثال وقتی دو نفر در حال راه رفتن به سمت یکدیگر هستند، با استفاده از موسیقی خشن و تند، میتوان حس دعوا را مخاطب القا کرد. اما به وسیله موسیقی شاد، میتوان معنی منفی را کاملا مثبت ساخت.
تقریبا هیچیک از نظریهپردازان سینما، این هنر را به صورت مطلق صامت به حساب نیاورده و عملکرد موسیقی در کنار فیلم همیشه حاکی از یک نوع نیاز بوده است. هر چقدر قواعد کلاسیک سینما شکل میگرفتند موسیقی نیز به عنوان یک عامل مؤثر بیانی به وجود خود تحکیم میبخشید. ضرورت حضور موسیقی در سینما تا بدانجا پیش رفت که چهرههای شاخص سینما نظریات جدیدی بر آن وضع میکردند و آن را عاملی کلیدی ارزیابی کردند.
هر چقدر زبان سینما غنیتر میشد، ابزار کار نیز قدیمی به نظر میآمد. موسیقی هم از این زنجیره جدا نبود. دیگر هیچ کارگردانی به این فکر نمیکرد که فیلمش صرفا نوایی داشته باشد؛ بلکه به این میاندیشید که چه کسی آن را بسازد؛ در چه لحظاتی باید حضور داشته باشد و … . موسیقی فیلم وظیفهٔ مشخصی پیدا کرد که با تشریک مساعی کارگردان و آهنگساز میتوانست مانند یک برگ برنده ارزشهای هنری یک فیلم را صد برابر کند.
بسیاری مواقع نیز بهترین کار، استفاده نکردن از موسیقی است زیرا باعث بزرگنمایی بیش از اندازه میشود. لازم به ذکر است در برخی موارد، حتی در صحنههای اکشن، از آهنگی ملایم استفاده میشود. یک مثال خوب برای این موضوع، فیلم Face Off است. یک سکانس اکشن که در آن دختر بچهای هدفون به گوش دارد، ابتدا با موسیقی تند آغاز شده و سپس جای خود را به موسیقیای ملایم که این شخصیت در حال گوش دادن به آن است میدهد. این نوع موسیقی توسط کاراکتر قابل شنیدن است و در دنیای فیلم وجود دارد.
نوع دیگر موسیقی متن فقط برای مخاطب پخش میشود و در دنیای فیلم وجود ندارد. تحقیقات نشان دادهاند که از استفاده از یک آهنگ، اما به دو صورت مختلف معنی آن را کاملا دستخوش تغییر میسازد.
وقتی به عناصر پایهای فیلم مانند کادر، کات و صدا، نگاه کنید، متوجه میشود که ترکیب آنها در جهت روایت داستان واقعا خارقالعاده است. روابط احساسی میان صداها و آهنگهای مختلف و تاثیر آنها روی مغز انسان موضوعی است که همه فیلمسازها باید برای یادگیری آن تلاش کنند. در این صورت نه تنها میتوانید موسیقی مناسب را برای کارهای خود انتخاب کنید، بلکه امکان ابداع روشهای جدید برای رسیدن اثر روانی مناسب در مخاطب را نیز خواهید داشت. نظر شما چیست؟