طراحی تجربه کاربری (UX) مفهومی است که ابعاد زیادی را در برمیگیرد و طراحی تعاملی، معماری اطلاعات، طراحی بصری، کاربردپذیری و تعامل انسان با کامپیوتر را شامل میشود.
طبق تحقیقی که توسط Oxford Journal Interacting With Computers صورت گرفته، هدف از طراحی تجربه کاربری در تجارت، بهبود رضایت کاربران و وفاداری به منفعتبخشی، سهولت استفاده و فراهم کردن حسی لذتبخش در هنگام تعامل با محصول است.
بر طبق این تعریف، طراحی تجربه کاربری روندی از طراحی (دیجیتال یا غیر دیجیتال) است که به تولید محصولاتی مفید، ساده و دلپسند منجر میشود. طراحی تجربه کاربری مناسب، موجب افزایش کیفیت تجربه کاربران از تعامل با یک محصول میشود و ارزش محصول را نزد آنها بالا میبرد.
به گفته لورا کلین (Laura Klein)، نویسنده کتاب UX for Lean Startups تجربه کاربری روندی است که توسط آن چگونگی تجربهای که کاربر باید در هنگام تعامل با محصول داشته باشد، تخمین زده میشود. به گفته او تجربه کاربری در هرصورت در اتفاق میافتد و در تمامی محصولات وجود دارد، اما طراحی تجربه کاربری خوب هنگامی رخ میدهد که نیاز کاربر و تجارت مورد نظر به درستی فهمیده و در طراحی لحاظ شود.
استیو پورتیگال (Steve Portigal)، در کتاب Interviewing Users در مورد تجربه کاربری اینگونه گفته: «طراحی تجربه کاربری، روندی خلاق و تحلیلگری است که بر اساس آن هدف یک وبسایت، دستگاه و یا یک نرمافزار مشخص میشود.» پورتیگال ظاهر، صدا، احساس، بو و مزه یک محصول را وابسته به تجربه کاربری میداند.
طراحی وایرفریم (Wireframe)، آزمایش توسط کاربران (User Testing) و ساخت پرسونا (Persona)، سناریوها و استوریبرد (Storyboards) از مراحل مهم در طراحی تجربه کاربری هستند.
وایرفریمها خطوط راهنمایی هستند که اصطلاحا به صورت rough و خشن طراحی میشوند و نشانگر چگونگی صفحهآرایی و ساماندهی محتوای یک وبسایت یا اپلیکیشن هستند.
کاربران آزمایشی افرادی هستند که نمونه اولیه اپلیکیشن را تست میکنند و بازخورد آنها به روند بهتر کردن طراحی کمک میکند. هرچه این افراد با کاربران هدف و نهایی شباهت بیشتری داشته باشند و هرچه تعداد این آزمایشها بالاتر باشد، تجربه کاربری بهتری طراحی میشود.
پرسونا، هویتی مجازی است که نقش گروهی از کاربران هدف که اپلیکیشن برای آنها طراحی میشود را بازی میکند. پرسونا باید بر اساس تحقیقات ساخته شود تا مفید باشد و رفتاری مشابه با کاربران اصلی را بازسازی کند.
سناریو، داستانی است که یک روز از زندگی یکی از پرسوناها را به گونهای روایت میکند که وبسایت و یا اپلیکیشن مورد طراحی در زندگی آنها قرار گیرد.
بسته به مخاطبان، استوریبرد ابزاری اختصاصیتر برای روایت چگونگی، زمان، مکان و دلیل محتملی است که باعث استفاده یک فرد از محصول مورد نظر میشود. الهام گرفته از صنعت فیلمسازی، یک استوریبرد شامل توالی بصری از حوادثی است که تعامل کاربر را با محصول نشان میدهد.
برای طراحی تجربه کاربری مناسب، رعایت اصول کاربرپسند بودن (User Freindly)، کاربردپذیری (Usability) و دسترسیپذیری نیز اهمیت دارند.
کاربرپسند بودن
کابرپسند بودن به معنی سهولت استفاده از رابط کاربری یک دستگاه یا نرمافزار است به طوری که برای یادگیری یا درک کاربر سخت و پیچیده نباشد. سادگی، وضوح، قابل درک و قابل اطمینان بودن چهار ویژگی اصلی یک رابط کاربری کاربرپسند است.
هدف از کاربرپسند بودن ساختن تجربه کاربری مناسب برای کاربر است، بنابراین ممکن است در هر اپلیکیشن بنا به تفاوت در کاربران هدف، متفاوت باشد. برای مثال یک بازی کاربرپسند برای کودکان ظاهر متفاوتی با یک برنامه حرفهای مختص بزرگسالان دارد، اما چهار ویژگی اصلی ذکر شده در هر دو یکسان هستند. حتی در پرامکاناتترین اپلیکیشنها نیز امکان طراحی رابط کاربری ساده، گویا، و قابل اطمینان و قابل درک امکانپذیر است.
محصولات کاربرپسند عموما موفقتر از مواردی با رابط کاربری پیچیده و دشوار هستند. همچنین، مشتریان به طور معمول از محصولاتی با ظاهر غیرقابل اعتماد اجتناب میورزند.
برای اطمینان یافتن از تجربه کاربری مناسب، کمپانیها معمولا محصولات خود را پیش از ارائه عمومی، مورد آزمایشات کامل قرار میدهند.
کاربردپذیری
کاربردپذیری معیاری برای تعیین میزان سهولت استفاده از یک ابزار و یا اپلیکیشن برای کاربر است.
خوانایی متون، آسانی ناوبری، دسترسیپذیری و امکاناتی برای افراد ناتوان و سازگاری با سیستمهای قدیمی از شاخصهای کاربردپذیری هستند.
سازمان استانداردسازی، کاربردپذیری را کارآمدی و قابلیت وبگاه و و رضایت کاربران خاص با اهداف ویژه در محیطهای خاص تعریف نموده است. هدف اصلی کاربردپذیری سهولت انجام امور و جلوگیری از خطاها و رفع نیاز کاربران و تعامل آنها با وبگاه یا اپلیکیشن به صورت کارامد، موثر و رضایت بخش است.
دسترسیپذیری
دسترسیپذیری مجموعهای از قواعد است که در دسترسی داشتن به تمامی بخشهای یک وبسایت یا اپلیکیشن موجب اطمینان خاطر تمامی کاربران میشود. افراد ناتوان زیادی در جامعه مخاطبان وجود دارند که برای آنها باید شرایط چگونگی استفاده از محصول را در نظر گرفت. «تعریف جامع برای دسترسپذیری، توانایی همه افراد برای دسترسی به محتوا و مندرجات یک اپلیکیشن و یا وبسایت است.»
به طور کلی برای اندازهگیری میزان دسترسیپذیری، سه شاخص اصلی یعنی ویژگیهای عمومی مانند چندزبانه بودن، بهینهسازی برای موتورهای جستجو (در وبسایتها) و تحلیل پیوندهای به/از وبسایت در نظر گرفته میشوند. طبق این شاخصها، اپلیکیشنها نسبت به وبسایتها از دسترسیپذیری کمتری برخوردارند.