آیا تا کنون چنین جملاتی را شنیدهاید؟ «دیزاینرها کارهای مرتبط با فتوشاپ را انجام میدهند. آنها فقط به رنگها فکر میکنند. دیزاینرها فقط هزینه پروژه را بالا میبرند.» اگر در فضایی کار میکنید که شناخت صحیحی از این رشته وجود ندارد احتمالا چنین نظراتی را زیاد شنیدهاید. این باورها نه تنها دیزاینرها را آزرده میکند بلکه باعث میشود صاحبان کسب و کارها به واسطه پذیرش آنها، مزایا و فرصتهای زیادی را از دست بدهند.
برخی از این نظرات صرفا به اصول پایهای دیزاین اشاره دارند اما بقیه آنها بر اساس نوع تعامل طراحان با اعضای تیم پروژه شکل میگیرند. در ادامه با پنج باور متداول در این رابطه آشنا میشویم و دلیل اشتباه بودن آنها را میخوانیم.
۱. دیزاین نوعی هنر است (عبارت صحیح: دیزاین، دیزاین است)
دیزاین شاخهای از هنر است یا علم؟ پاسخ این سوال حتی بین دیزاینرها هم منجر به بحثی طولانی میشود. تا زمانی که این رشته هم در دانشکده مهندسی و هم در دانشکده هنر تدریس میشود، هر دیزاینری میتواند آن را بر اساس زمینه تحصیلی خود، از زوایای گوناگون ببیند. طراحانی که از دانشکده هنر فارغالتحصیل میشوند بیشتر دیزاین را به عنوان هنری بصری درک میکنند. در حالی که دانشجویان دانشکده مهندسی آن را ابزار علم میدانند، علمی که برای تولید محصولات به کار گرفته میشود. تاثیر این دیدگاههای متفاوت ممکن است در تیمهای کاری تشدید شود، جایی که اعضای دیگر گروه مانند توسعهدهندگان یا مدیران، قابلیتهای دیزاینر را بر اساس تواناییهای خود میسنجند.
یکی از واضحترین تعاریف دیزاین در کتاب Designedly Ways of Knowing نوشته پروفسور نایجل کراس (Nigel Cross) ارائه شده است: هر چیزی که در اطراف ما وجود دارد طراحی (دیزاین) شده است. در واقع دیزاین یکی از سه بعد اساسی هوش بشری است. دیزاین، علم و هنر، هر سه مورد در کنار هم توانایی خارقالعاده بشر در زمینه علوم شناختی را شکل میدهند.
علم یعنی یافتن تشابه میان چیزهای متفاوت
هنر یعنی یافتن تفاوت میان چیزهای مشابه
دیزاین یعنی خلق کُلِ ملموس از جزء ناملموس
بر اساس این تعریف، دیزاین شامل هر دو وجه هوش بشری است؛ استفاده از هنر برای نمایش هرچه بهتر محصول و به کارگیری علم و مهندسی برای بهبود عملکرد آن. یک طراح خبره با تلفیق هر دو ابزار محصول موفقی را خلق میکند که نه تنها پاسخگوی مشکل کاربر است بلکه زندگی را برای او آسانتر میکند.
۲. دیزاین یک ابزار است (عبارت صحیح: دیزاین، یک روند است)
عده زیادی از مردم دیزاین را در حد نوعی ابزار مانند فتوشاپ و ایلاستریتور میبینند. بعضی طراحان جوان باور دارند که اگر کار با یکی از این نرمافزارها را بیاموزند شایستگی پیوستن به جرگه طراحان حرفهای را خواهند داشت. تا زمانی که طراحان برای ساخت محصول نهایی خود درگیر استفاده از برنامهها یا دیگر ابزارهای صنعتی هستند، چنین نگرشی وجود خواهد داشت.
سِر جرج کاکس (Sir George Cox)، دارنده کرسی علمی در دانشگاه وارویک، دیزاین را نقطه انتقال ایدههای خلاقانه به محصولات نوآورانه میداند؛ جایی که ایدهها از دل تفکرات انتقادی و مراحل ساخت پروتوتایپهای متعدد بیرون میآیند تا به نوعی محصول مبتکرانه تبدیل شوند.
روند دیزاین که به روند تفکر طراحی نیز معروف شده است، با کشف مشکل یا نیازهای یک کسب و کار آغاز میشود، پس از تعریف پروژه، به مرحله ساخت پروتوتایپ با هدفِ گرفتن بازخورد و بهبود محصول میرسد و سپس محصول نهایی ساخته شده و به بازار فرستاده میشود. بر اساس چنین روندی، دیزاین نقش مهم و تعیینکنندهای در سازمان خواهد داشت.
مطالب مرتبط:
- تفکر طراحی: اصول اندیشیدن به روش طراحان
- چگونه تفکر طراحی Airbnb را از یک استارتآپ شکستخورده به یک کسبوکار موفق تبدیل کرد
- مدل تفکر طراحی در شرکت IBM
۳. دیزاین صرفا در مورد زیباییشناسی است (عبارت صحیح: دیزاین در ارتباط با فُرم و عملکرد است)
عدهای از افراد دیزاینرها را هنرمندانی میدانند که فقط محصولات، اپلیکیشنها یا نمایشگرهای زیبا خلق میکنند. محدود کردن حوزه کاری طراحان به زیباییشناسی یکی از مشکلاتی است که احتمالا منجر به شکست محصول در بازار میشود. طراح باید هر دو ویژگی عملکرد صحیح و ظاهر مناسب را با هم در نظر بگیرد. هیچکس نمیخواهد از محصولی استفاده کند که صرفا زیباست و کار کردن با آن دشوار است. از سوی دیگر محصولی کاربردی که ظاهر بدی دارد کمتر مورد توجه مشتریان قرار میگیرد. ایکیا، اپل و لگو مثالهای مناسبی در این مورد هستند، در طراحی محصولات آنها، بهبود فرم و عملکرد با هم در نظر گرفته میشود.
۴. طراحان به مدرک احتیاج ندارند (عبارت صحیح: طراحان به تحصیلات مرتبط با دیزاین نیاز دارند)
بسیاری از طراحان جوان به سراغ اینترنت میروند، کار کردن با بعضی ابزارها مانند فتوشاپ را میآموزند و از آن پس خود را طراح فرض میکنند و به دنبال شغل میگردند. اگرچه اینترنت منبع مناسبی برای یادگیری و بالا بردن سطح اطلاعات است اما نمیتواند جایگزین دورههای آموزشی شود و دانشجویان جوان را به مهارتهای مورد نیاز مجهز کند.
هدف دورههای آموزشی این است که تمام مهارتهای لازم برای کسب شغل، به متقاضیان آموزش داده شود. ممکن است هزینه چنین دورههایی زیاد باشد، در این صورت استفاده از راهنمایی شخصی با تجربه، برای آگاهی از مهارتهای لازم و یافتن منابع آموزشی مناسب میتواند مفید باشد.
مطالب مرتبط:
- نقش دیزاین در پنج شرکت بزرگ دنیا
- ساخت چکلیست حل مسئله برای دیزاینرها
- مهارتهایی که موجب پیشرفت کاری دیزاینرها میشود
۵.دیزاینرها مدیران خوبی نیستند (چنین مقایسهای صحیح نیست)
تا زمانی که این ذهنیت وجود دارد که طراحان فقط به رنگ و شکل فکر میکنند میتوان نتیجه گرفت که مدیران خوبی نیستند. در واقع این مقایسه صحیح نیست زیرا مهارتهای مدیریتی صرف نظر از حوزه تخصصی، برای هر فردی که بخواهد ریاست را بر عهده بگیرد لازم است. به علاوه، طراحان توانایی بیشتری برای درک اعضا تیم و برقراری ارتباط با آنها دارند. از طرف دیگر آنها به کاربران محصول، شرایط و علایق آنها فکر میکنند. در نتیجه اگر طراحان مهارتهای لازم را کسب کنند میتوانند مدیران لایق و توانمندی شوند.