«سینماتوگرافی لزوما نباید زیبا باشد، بلکه باید کاملا مناسب حال و هوای فیلم باشد.» هنر فیلمبرداری از ساخت تصاویر زیبا فراتر میرود، محور اصلی این هنر روایت داستان با تصاویر است. Michael Chapman، با کارگردانهای مختلفی در فیلمهای بزرگی مانند Raging Bull، Taxi Driver یا The Fugitive کار کرده است و در یکی از مصاحبههای خود، توصیههای خوبی برای کسانی که قصد دارند داستانگویی بصری خود را بهبود بخشند ارائه میدهد.
داستان نسبت به زیبایی از اهمیت بیشتری برخوردار است
بسیاری از فیلمسازان و سینماتوگرافرهای جوان، وسواس شدیدی در خلق تصاویر زیبا به خرج میدهند، دقیقا به همین علت افکت عمق میدان در پروژههای اولشان بسیار به کار میرود.
با اینکه زیبایی یکی از فاکتورهای بسیار مهم هر تصویر است، موارد مهمتری نیز وجود دارند. طبق گفته آقای Chapman، ابتدا باید درباره این موضوع بیاندیشید که چه کاری بیشتر برای داستانتان مناسب است؛ نه اینکه چگونه شاتی زیبا ثبت کنید.
چرا؟ چون اگر تصویری بسیار زیبا داشته باشید که هیچ اطلاعاتی درباره حال و هوای صحنه و احساسات یک کاراکتر در اختیار مخاطب قرار نمیدهد؛ در واقع کارتان بیارزش است.
مخاطب متوجه میشود
امروزه تلفنهای هوشمند و دوربینهای عکاسی کاملا فراگیر شدهاند و تکنولوژی در دسترس همه قرار دارد. بنابراین مخاطبین امروزی، اطلاعات خیلی بیشتری درباره داستانگویی بصری دارند و به همین دلیل، لازم نیست همه چیز را کاملا واضح و سرراست بیان کنید.
سینماتوگرافی میتواند منحصر به فرد و با نکته بینی پیاده سازی میشود. بسیاری از کارگردانها از خود میپرسند «آیا تماشاگران فیلم واقعا متوجه این صحنه میشوند؟»، پاسخ مثبت است. ارزش بیشتری برای مخاطبتان قائل باشید و او را همسطح خود ببینید.