امپرسیونیسم را میتوان اولین جنبش مدرن متفاوت در عرصه نقاشی دانست. این جنبش در دهه ۱۸۶۰ در پاریس شکوفا و تاثیر آن در تمام اروپا و سپس در آمریکا نمایان شد. پیشگامان آن هنرمندانی بودند که نمایشگاههای رسمی و دولتی را تحریم کرده بودند و از موسسههای آکادمیک هنری دوری میکردند. هدف اصلی جنیش امپرسیونیسم ثبت تاثیر گذرا و احساسی یک منظره بود – تاثیری (Impression) که سوژه بر چشم در یک لحظه زودگذر میگذاشت.
برای رسیدن به چنین هدفی بسیاری از هنرمندان امپرسیونیست از استودیوهای هنری به خیابانها و تفرجگاههای اطراف شهرها سرازیر شدند تا نقاشیهایی با این سبک جدید خلق کنند.

امپرسیون، طلوع آفتاب (Impression soleil levant) – اثر کلود مونه – ۱۸۷۲
ایدههای کلیدی امپرسیونیسم
- امپرسیونیستها نحوه کارکردن با بُرِسهای نقاشی را تغییر دادند. ضربهها و فشار کمتر به بوم و استفاده از رنگهای روشنتر برای داشتن تصاویری نابتر از جمله این تغییرات بود. آنها پرسپکتیو خطی را رها کردند و سعی کردند وضوح پیشین که برای تمیز دادن بین المانهای مهم و غیر مهم تصویر مورد استفاده قرار میگرفت را به کار نبرند. به همین دلیل هم نقدهای بسیاری به نقاشیهای امپرسیونیست وارد میشد که حاکی از این بود که نقاشیهایشان ناتمام باقی مانده است.
- بر اساس ایده گوستاو کوربه، امپرسیونیستها باید نقاش حقیقی میبودند. آنها به جای ایدهآل گرایی در فرمها و تقارن کامل، سعی میکردند دنیا را به همان شکلی که میبینند به تصویر بکشند؛ دنیایی ناکامل با هزاران ایراد.
- بخشی از ایده امپرسیونیستها این بود که یک لحظه از زندگی را ثبت کنند؛ تصویر لحظهای گذرا در زمان روی بوم: دریافت
- تحقیقات علمی آن زمان حاکی از این بود که چیزی که چشم میبیند و چیزی که مغز دریافت میکند یا یکدیگر تفاوت دارند. امپرسیونیستها هدفشان این بود که اولی را ثبت کنند – تاثیرات بصری نور – تا بدینترتیب امکان گذر زمان و تغییرات آب و هوایی به بومهای خود را فراهم کنند. نقاشیهای آنها الزام بر اساس ترسیمهای واقعگرایانه نیست.
- امپرسونیسم اثر تغییرات عدیده نیمه قرن نوزدهم میلادی در پاریس را ضبط کرد؛ تغییراتی که ژرژ اوژن اوسمان طراح شهری در پاریس بوجود آورد و به همین دلیل شهرت بسیار یافت. تغییراتی نظیر ایستگاههای راهآهن شهری بازسازی/نوسازی شده، بولوارهای پهن و سه مسیره که جایگزین خیابانهای باریک و شلوع میشدند، آپارتمانهای بزرگ و تجملی.

لو هاور؛ قایقهای ماهیگیری در حال ترک بندر (Le Havre, Bâteaux de Peche Sortant du Port) – کلود مونه – ۱۸۷۴
از جملات مشهور گوستاو کوربه:
من پنجاه سال عمر کردهام و در این پنجاه سال، من همواره در آزادی زیستهام. پس به من رخصت دهید که زندگیام را در آزادی به پایان برسانم؛ و بگذارید تا هنگامی که من مُردهام، دربارهام این گونه سخن گفته شود: «او به هیچ مدرسهای، به هیچ کلیسایی، به هیچ نهادی، به هیچ آکادمی، و به هیچ رژیمی تعلق نداشت به جز رژیم آزادی»
آغاز امپرسیونیسم
جنبش رئالیسم (به زودی درباره آن خواهیم نوشت)، در نیمه قرن نوزدهم هجری با هنرمند پاریسی گوستاو کوربه، بیش از پیش به روی صحنه آمد. کوربه یک آنارشیست (هرج و مرج طلب) بود و باور داشت که هنر در زمان او چشمها را روی حقایق زندگی میبندد.
در آن زمان فرانسه حاکمان خوبی نداشت و بسیاری از مردم در فقر بسر میبردند. به جای به تصویر کشیدن این تصاویر، هنرمندان آن زمان سعی در به تصویر کشیدن زیباییهای ایدهآلگرایانه طبیعت داشتند. او در اعتراض به این موضوع، با هزینه شخصی در Universal Exposition پاریس در سال ۱۸۵۵، نمایشگاهی از آثار خودش برپا کرد که برخلاف آثار هنرمندان آن زمان بود؛ کاری که در آینده کاری هنرمندان بسیاری تاثیر گذاشت و مسیر آنها را تغییر داد.
نمایشگاه پاریس و سالن طردشدهها
در ۱۸۶۳، در مهمانی رسمی سانه هنر Salon، مهمترین اتفاق سالانه در دنیای هنر فرانسه، به جمعیت زیادی از هنرمندان اجازه حضور داده نشد! که به یک اعتراض عمومی منجر شد.

خانواده در باغ – ادوارد مانه – ۱۸۷۴
همان سال Salon des Refusés (سالن طرد شدهها) در واکنش به آن اتفاق شکل گرفت تا کار هنرمندانی که از ورود به سالون منع شده بودند را به نمایش بگذارد.
هنرمندانی مانند پل سزان، کامی پیسارو، جیمز ویستلر و ادوارد مانه. اگرچه مقامات رسمی آن را تاسیس کرده بودند و امپراطور ناپلئون سوم آن را تصویب کرده بود، اما این نمایشگاه یک رسوایی به همراه داشت و آن هم آثار و استایلهای نظیر صبحانه روی چمن (Le déjeuner sur l’herbe) اثر مانه بود.
ادوارد مانه و انقلاب نقاشی
ادوارد مانه یکی از مهمترین نقاشهای نمایشگاههای عمومی پاریس بود. کارهای او همیشه مورد تایید استادهای بزرگ بود اما او ترجیح داد سبکهای جدید و خلاقانه را جایگزین آثار کلاسیکی که آموزش دیده بود، کند. پس در اویل دهه ۱۸۶۰، پالتهای رنگی روشنتر و ضربه قلمهای رهاتر را برگزید. همچنین سعی کرد تمرکز بیشتری بر تصاویری که در زندگی روزمره میبیند داشته باشد؛ مانند حضور مردم در قهوهخانهها، خیابانها و خلوتگاهها.
سبک غیر آکادمیک و مدرن او به زودی توجه بسیاری از هنرمندان را به خود جلب کرد و بر بسیاری از هنرمندان زمان خود تاثیر گذاشت و به بسیاری از هنرمندان جرات داد تا نقاشیهایی بکشند که پیش از آن هرگز نکشیده بودند.

گاوباز مرده – ادوارد مانه – ۱۸۶۴-۱۸۶۵
نمایشگاههای امپرسیونیسم
گروهی از هنرمندان، با وجود این که هنوز به سبک واحدی دست نیافته بودند، اما بیزاری خود را از آموزشهای آکادمیک، استانداردهای هنرهای زیبا ابراز کردند و تصمیم گرفتند گروهی به نام انجمن هنرمندان، نقاشان، تندیسگران و حکاکان (Société Anonyme des Artistes Peintres, Sculpteurs, Graveurs) تشکیل دهند.
عموما نقاشها موفقیتهای مالی کمی داشتند و تعدادی معدودی از آثار آنها در نمایشگاههای پاریس پذیرفته شده بود. به همین دلیل آنها یک نمایشگاه دیگر در سال ۱۸۷۴ در استودیوی عکاسی Felix Nadar برپا کردند. اما در زمان برگزاری سومین نمایشگاه خود را امپرسیونیست نامیدند و پیش از آن نامی نداشتند.
با وجود این که اولین نمایشگاه آنها توجه عمومی کمی را به خود جلب کرد و ۸ تا از نمایشگاههای آنها بیش از آنکه سود داشته باشد هزینه داشت، اما کم کم بازدیدکنندگان علاقمند بسیاری را به سمت خود جلب کردند. با این وجود هنرمندان کمی توانستند آثار خود را به فروش برسانند و بسیاری از آنها برای سالهای طولانی بسیار فقیر بودند.
درباره واژه امپرسیونیسم
اما این جنبش چطور به نام امپرسیونیسم رسید؟ این نام را پس از نقد خصمانه لوئیس لروی (Louis Leroy) از اولین اثر امپرسیونیست در نمایشگاه ۱۸۷۴ – امپرسیون، طلوع آفتاب (۱۸۷۳) – اثر کلود مونه به این سبک تعلق گرفت. او آثار این گروه را هرچیزی از غیر دریافتگری نامید.
امپرسیونیستها از نامهای مستعار استفاده میکردند و خود را نقاشهای مستقل نیز مینامیدند؛ یکی از اصول انجمن هنرمندان مستقل (Société des Artistes Indépendants) به دور بودن از آموزشهای آکادمیک بود.
با وجود این که سبکهایی که هنرمندان امپرسیونیسم در آثار خود به کار میبردند بسیار گوناگون بود، اما برای همگی آنها یک نکته از اهمیت بسیاری برخودار بود: به تصویر کشیدن دریافت بصری با هدف ثبت یک لحظه آنی از زندگی.
- معروفترین هنرمندان امپرسیونیست – قسمت اول (کلود مونه، ونسان ونگوگ، پییر آگوست رنوآر، ادگار دگا و ادوارد مانه) و دوم (پل سزان، آلفرد سیسلی، مری کست، کامی پیسار و آنری-امیل-بنوآ ماتیس)
***
در قسمت بعدی این مطلب درباره مفاهیم و استایلهای امپرسیونسیم خواهیم خواند. با هزارویکبوم همراه باشید.