در قسمت اول این مطلب از شکلگیری این سبک هنری، ایدههای کلیدی و تفکرات اصلی سمبولیسم صحبت کردیم. در ادامه میخواهیم مفاهیم و استایلهای نمادگرایی و تاثیر دیگر مفاهیم و جنبشهای هنری بر نمادگرایی را بررسی کنیم. با ما همراه باشید.
- سمبولیسم یا نمادگرایی – قسمت اول
مفاهیم و استایلهای نمادگرایی (سمبولیسم)
دورانی که سمبولیستها کار میکردند دوران سردرگمیهای بسیار میان گرایشهای اخلاقی، اجتماعی، مذهبی و عقلانی بود. جهان در حال گستری در ورای هنجارهای اروپایی بود و جامعهگرایی (سوسیالیسم) مقاصد خیرخواهانه کمتری داشت. رابطه بین عشق و ازدواج مورد سوال واقع شد بود و همچنین مذهب. هنرمندان بیش از همه احساس جداماندگی و انزوا میکردند؛ بخصوص از طبقه بورژوازی.
اما با این وجود ایدههای معنوی نقش مهمی در شکلگیری و رشد نمادگرایی داشت و فسلفههای ضد مادیگرایی (ماتریالیستی) که مورد توجه عرفان بود را بازتاب میداد.
هنرمندان و نویسندگان نمادگرا بر این عقیده بودند که هنر تنها بخاطر هنر است و به همین دلیل با استفاده سودگرایانه از هنر خالف بودند؛ همچنین باور داشتند که لازم نیست هنر با تجربههای روزمره ارتباطی داشته باشد.
نمادگرایی و تالیفگرایی (Synthetism)
تالیفگرایی، بطور خاص، برای درک زیباییشناسی سمبولیست لازم است. هنرمندان تالیفگرا، المانهای دنیای واقعی را با هنر و شکلهای هنر تلفیق میکنند تا شکل دیگری از حقیقت را به وجود آورند.
مثلا، یکی از گرایشهای نمادگراها تلفیق موسیقی در هنر بود. این ایده فیلسوف آرتور شوپنهاور است که باور داشت موسیقی شکلی از هنر است که مفهوم خود را به طور مستقیم منتقل میکند.
هنرمندان هنرهای بصری، به رقابت با این ویژگی موسیقی پرداختند و از متدهای موسیقیایی برای شکلدادن به ترکیببندیهای خود استفاده کردند؛ مانند استفاده از نغمه معرف (لایتموتیف) – المان تکرار شونده که کار را یکپارچه میکند.
هنرمندان سمبولیست، به موسیقی ویلهلم ریشارد واگنر علاقه بسیار داشتند. واگنر به قدرتهای معنوری در موسیقی اعتقاد بسیار داشت. نوآوریهای واگنر در زمینه موسیقی کلاسیک اروپائی تأثیر زیادی بر آهنگسازان بعد از او داشت. او در آثار خود گام کروماتیک و فواصل نامطبوع را بکار میبرد و از این نظر پیشگام موسیقی مدرن اروپا است. استفاده از نغمه معرف پس از او بسیار رایج شد و بر موسیقی فیلم در سده بیستم اثر گذاشت.
سمبولیسم و هنر نو (Art Nouveau)
هنر نو یک جریان هنری است که همزمان با سمبولیسم در اواخر قرن نوزده و اوایل قرم بیست، در برخی کشورهای اروپایی شکل گرفت و در کشورهای مختلف نامهای مختلفی پیدا کرد. مانند یوگند استیل در آلمان و مدرنیسم در کاتالونیا (اسپانیا)، روسیه و ایتالیا.
جریان هنر نو و سمبولیسم همپوشانیهای بسیار دارند اما هنر نو از استایل آرایش گیاهی و بهرهگیری از خطوط مواج و منحنی تاثیر بسیار گرفته است. این ویژگی در هر چیزی که با نام «هنرمندانه» خلق میشد، مانند جواهرات، مبلمان یا هر چیز دیگری، قابل دیدن بود.
در مورد زمان شروع این هنر به سختی میتوان اظهار نظر کرد اما بسیاری از هنرمندان بر این باورند که این جنبش هنری از بلژیک و با کاری از ویکتور هورتا (معماری اتریشی) شروع شد و به سرعت در همه کشورها گسترش پیدا کرد. در این سبک هنری از هنرهای قدیمی مانند هنر گوتیک، روکوکو و هنر ژاپنی الگو گرفته شده بود.
در قسمت بعدی این مطلب به مفاهیم و باورهای جهانی سمبولیسم خواهیم پرداخت و تاثیر و رشد آن در کشورهای دیگر از جمله فرانسه، بلژیک، انگلیس و سایر کشورها را بررسی خواهیم کرد.