اغلب ما از فیلمی که ۱۴ بار کاندید اسکار شده و ۶ اسکار را تصاحب کرده انتظار بالایی داریم، لالالند همان فیلم است که نه تنها انتظار ما را برآورده میکند بلکه باعث میشود اسکار را به خاطر ندادن جوایز بیشتر به آن سرزنش کنیم. این فیلم که سومین ساخته دیمین شزل کارگردان بااستعداد و جوان خوش ذوق است که بعد از فیلم شلاق دوباره نشان داد که حرفی برای گفتن در هالیوود دارد.
La La Land
کارگردان: Damien Chazelle
نویسنده: Damien Chazelle
بازیگران: Ryan Gosling, Emma Stone, Rosemarie DeWitt
لالالند داستان یک نوازنده پیانو به سبک جاز به نام سباستین (Sebastian) و بازیگری سختکوش به نام میا (Mia) را روایت میکند. این دو نفر که هر دو رویاهای بزرگی در سر دارند، به طور اتفاقی با یکدیگر برخورد میکنند و در ادامه، رابطهشان به خاطر موانع مختلف دنبال کردن رویاها به خطر میافتد و هر کدام در دوراهی انتخاب رویاها یا رها کردن آن قرار میگیرند و تلاش میکنند به یکدیگر در این راه سخت کمک کنند.
نقاط ضعف و قوت لالالند
اولین چیزی که در نگاه اول باعث جلب توجه بیننده به فیلم میشود رنگبندی و استفاده بسیار هنری و خلاقانه از رنگهاست. شزل به زیبایی از رنگهای متنوع و شاد در فیلم استفاده کرده و چشمهای بیننده را نوازش میکند. ریتم فیلم بالا و پایین فراوانی دارد و گاهی سریع و گاه ملایم به پیش میرود.
شاید بتوان گفت رایان گاسلینگ و اما استون بهترین بازیهای عمر هنری خود را ارائه دادهاند؛ این موضوع در مورد اما استون – با برنده شدن اسکار بهترین هنرپیشه نقش اول زن – قطعی است.
نوازندگی گاسلینگ حس یک نوازنده چیره دست را به شما القا میکند. آواز خواندن آنها در فیلم بسیار زیبا و گوش نواز است. حس عمیق و بازی گرفتن از بدن این بازیگران در فیلم بسیار خوب است و به طور خلاصه بدون این دو لالالند هیچوقت لالالند نمیشد!
-
بیشتر بخوانید: نقد فیلم؛ بررسی و خلاصه داستان شلاق
فیلمنامه فیلم در موارد بسیار جزئی نقصهایی دارد مثل دیالوگهای بی ربط و خسته کننده و پرت شدن از داستان؛ اما این موارد بسیار جزئی است و چیزی از لذت فیلم کم نمیکند.
فیلمنامه لالالند یکی از عوامل قوت آن است که بیننده را تا ثانیه آخر به صفحه خیره نگه میدارد. فیلمبرداری فیلم که جای حرفی باقی نمیگذارد؛ خلاقیت و هنر در آن موج میزند.
کارگردانی دیمین شزل مانند فیلم شلاق، در این فیلم نیز استادانه نه ولی بسیار خلاقانه و خوب است. بسیاری این فیلم را ادای دین شزل به سینمای کلاسیک و دوران طلایی سینمای موزیکال مثل آواز در باران و شورش بی دلیل میدانند؛ مثل صحنه ساختمانی که در فیلم شورش بی دلیل نیز وجود دارد. این تشابهها، این ادای دین را ملموستر میکنند. بسیاری دیگر ادای دین دوباره این کارگردان به موسیقی جاز را به عنوان درون مایه این فیلم میدانند که در هر صورت در هر دو مورد موفق بوده و حداقل برای دو ساعت شما را عاشق جاز و فیلمهای موزیکال میکند.
و اما بزرگترین نقطه قوت فیلم که میتوان گفت تمام فیلم برپایه آن است یعنی موسیقی و صدا است. جاستین هورویتز که اسکار موسیقی متن و بهترین ترانه را برای موسیقی لالالند و ترانه «شهر ستارگان» دریافت کرد، کاملا لایق این اتفاق و حتی بیشتر از آن بود. او موسیقی را در لالالند به اصلیترین عامل زیبایی فیلم تبدیل کرده است.
نسخه بلوری این فیلم چند هفته ای است که منتشر شده و به شما پیشنهاد میکنم حتما دیدن با بهترین کیفیت این فیلم را در برنامه خود قرار بدید که به هیچ عنوان شما را پشیمان نمیکند نه به خاطر حجم اینترنت و نه به خاطر وقتی که برای آن گذاشتید حتی ممکن است بعد از یک بار دیدن آن دوباره از اول شروع کنید. در این یادداشت هدف نقد فیلم نبوده و فقط آشنایی شما با فیلم و نظرات اشخاص با سلایق مختلف درباره فیلم مدنظر بوده است.
***
نظر شما چیست؟ این فیلم چه نقاط قوت و ضعفی دارد؟