یکی از مراحل دشوار روند طراحی محصول، تصمیمگیری در مورد نحوه شروع و تعیین مسیر آن است. هنگام مواجه با مسائل سخت طراحی آگاهی نسبت به هدف و داشتن نقشه راه برای رسیدن به آن ضروری است. ساخت یک چارچوب منظم و تعیین الزامات و ارزشها میتواند نقشه راه طراح برای خلق یک محصول موفق و تأثیرگذار باشد. در ادامه با مراحل ساخت چارچوب نظری محصول آشنا میشوید.
۱. شناخت مسئله به طور واضح
به گفته دیوید هیلبرت، ریاضیدان آلمانی، صورتبندی درست یک مسئله نیمی از پاسخ آن است. همین قضیه در مورد چالشهای طراحی هم صدق میکند؛ بدون داشتن یک چارچوب کامل از وضعیت مسئله این امکان وجود دارد که محصول در مرحله طراحی یا مهندسی جزئیات، در مسیر اشتباه قرار گیرد.
اندی وایسمن (Andy Weissman)، یکی از فعالان حوزه استارتآپ، اهمیت چارچوبِ شناسایی مسئله را به اندازه یا حتی بیشتر از تصمیمگیری در مورد راهحل آن میداند. به گفته او وجود آشفتگی در سیستم نتایج نامشخصی به بار میآورد.
- ساخت چکلیست حل مسئله برای دیزاینرها
- اهمیت یادگیری تفکر سیستمی برای طراحان
- استفاده از نقشه ذهنی برای ردیابی تجربه کاربر (UX)
۲. خلق یک دیدگاه
چارچوب تصمیمگیری و حل مسئله در شرکت DtM بر اساس «نظریه ثبت» انجام میشود. در هر پروژه، چند اصل تعیینکننده در مورد فرضیه محصول وجود دارد. اولین مورد دیدگاه است. دیگو گارسیا از شرکت آیدیو (IDEO) دیدگاه را اینطور تعریف میکند:
مجموعهای از محدودیتهای آگاهانه که طراحِ متفکر طبق آنها وضعیت را مشخص میکند. تمام چیزهای قابل توجه و عالی از یک دیدگاه قوی متولد میشوند. موارد معمولی یا سطح پایین اغلب حاصل دیدگاههای ضعیف و درهم و برهماند، یا اینکه اصلاً دیدگاهی برای آنها تعریف نشده است.
داشتنِ دیدگاه، نیازمند تصمیمگیری و انتخاب میان گزینههای متعدد است، همچنین به معنی داشتن یک تصویر از نتیجهای است که این انتخابها خلق خواهند کرد. زمانی که شرایط منطبق با این تصویر نباشد میتوانید دور شدن از هدف یا خارج شدن از مسیر اصلیتان را احساس کنید.
از طرف دیگر دیدگاه مشخص میکند که محصول شما چه چیزی نیست. در جریان توسعه محصول و حل کردن مسائل سخت طراحی میل شدیدی برای اضافه کردن خصوصیات جدید وجود دارد، همچنین بسط دادن محصول برای گسترش گروه کاربران. تعیین دیدگاه راه مبارزه با این وسوسه است.
- چگونه تفکر طراحی Airbnb را از یک استارتآپ شکستخورده به یک کسبوکار موفق تبدیل کرد
- تفکر طراحی: اصول اندیشیدن به روش طراحان
۳. تعریف ارزشهای پیشنهادی
دومین اصل برای ساخت چارچوب نظری محصول، تعیین ارزشهای پیشنهادی است. همانطور که نیازهای کاربر از طریق دیدگاه مشخص میشود، زمینه رقابتی محصول از طریق ارزشهای پیشنهادی فراهم میشود. زمانی که ادعا میکنیم محصول ما بهتر است باید مشخص کنیم که از چه چیزی بهتر است.
۴. توسعه محصول با استفاده از اصول طراحی
سومین مورد برای ساخت چارچوب، استفاده از اصول طراحی است؛ مجموعهای از شرایط کیفی که با هدف توسعه محصول به کار گرفته میشوند. در حالی که الزامات و مشخصات محصول دارای استاندارد و دستورالعمل است، اصول طراحی بیشتر در فضای الهام گرفتن و خلق کردن متبلور میشود. این خصوصیت در روند حل مسائل سخت طراحی امتیاز ویژهای به شمار میرود.
برای مثال مجله سپای (Spy) در دهه ۸۰ میلادی با هدف استهزاء جامعه افراطی و متظاهر آن زمان شکل گرفت؛ جامعهای که مردم آن نسبت به ثروت و جایگاه اجتماعی دچار وسواس فکری بودند. به گفته کرت اندرسون (Kurt Andersen)، یکی از بنیانگذاران این مجله، رسالت آنها یا اصول طراحیشان این چهار مورد بوده است: زیرک، سرگرمکننده، بامزه و بیباک.
این چارچوب آنها را به سمت شیرینکاریهای خاص سوق داد تا محتوای مجله برای خوانندگان جذابتر شود؛ مانند فرستادن چکهایی با مبلغ بسیار کم برای افراد معروف و ثروتمند تا ببینند چه کسی به دنبال نقد کردن چنین مبالغی میرود. بلومبرگ چندین چک را نادیده گرفت در حالی که دونالد ترامپ یک به یکِ آنها را نقد کرد و حتی از چکی به مبلغ ۰/۱۲ دلار هم نگذشت.
اصول طراحی شما میتواند مطابق با محصول مورد نظر یا خط مشی مجموعه خودتان تعیین شود. برای مثال، عملکرد مؤثر، ظاهر تأثیرگذار یا کاربرپسند بودن محصول در کنار اصول خلاقانه دیگر، به کامل شدن چارچوب نظری شما کمک میکنند.
با استفاده از این ۴ مرحله و رسیدن به چارچوب مورد نظر میتوانید مسائل سخت طراحی را به قسمتهای کوچک تقسیم کرده و یک به یک حل کنید.