روزهای تعطیل فرصتی برای استراحت یا پرداختن به سرگرمیها و انجام کارهای مورد علاقه است و تماشای فیلم از گزینههای بسیاری از افراد است. اما انتخاب فیلمهای مناسب و جذابی که ارزش تماشا داشته باشند نیز اهمیت زیادی دارد.
در این مطلب سعی شده چهارده فیلم در ژانرهای مختلف برای چهارده روز تعطیلات به شما معرفی شود. در ادامه مطلب پیشین اینک به معرفی پنج فیلم دیگر پرداخته شده تا در ادامه نیز از تعطیلات خود با چاشنی سینما لذت ببرید.
۶– سه آهن ( ۳-Iron )
در بخش قبلی این مطلب از سینمای کره حرف زدیم و مقداری به آن پرداختیم، حال قصد معرفی یک فیلم عاشقانه از سینمای کره را داریم. اگر از سینهفیلهای درجه یک باشید به یقین نام «کیم کی دوک» را شنیدهاید. کارگردان مشهور و عجیب کرهای که به خاطر فیلمهای سنگین و استفاده کم از دیالوگ در فیلمهایش معروف است. فیلم های این کارگردان هنجارشکن، عرفانی و در بعضی موارد آزاردهندهاند که بسیار مرتبط به تجارب و گذشته این کارگردان هستند. در فرصتی مناسب به آن میپردازیم.
فیلم سه آهن به عقیدهٔ بسیاری مشهورترین فیلم این کارگردان است که حتی اگر مخاطب جدی سینما نباشید این فیلم را یا دیدهاید یا حداقل نامش را شنیدهاید. قاب مشهور آخر این فیلم از مواردی است که در زمان پخش فیلم بسیار همهگیر شد و شهرت فیلم را دو چندان کرد.
داستان فیلم از این قرار است که جوانی وارد خانه کسانی که به مسافرت رفتهاند میشود، او دزدی نمیکند و تنها برای اقامت از آن خانهها استفاده میکند، هنگام ورود به یکی از این خانهها زنی را که بسیار از شوهرش کتک خورده را مییابد و مسیر اصلی از آشنایی این دو نفر آغاز میشود. این فیلم مانند بسیاری از فیلمهایی کیم کی دوک دیالوگهای کمی دارد، شخصیت مرد فیلم که اصلا دیالوگی ندارد و شخصیت زن هم تنها یک دیالوگ بیان میکند.
بازی بینظیر بازیگران و فضاسازی آرام و قدم به قدم «کیم کی دوک» رفته رفته فضای فیلم را تلطیف میکند، خلاقیت این کارگردان در استفاده از یک موسیقی عربی نیز از مواردی است که تضاد و تطبیق فرهنگی جالبی را در فضای فیلم ایجاد میکند. مفاهیم عرفانیای که در ادامه بسیار روشنتر و صریحتر در فیلمهای او بیان شدهاند، در این فیلم با روش خاص و مطابق با فضای عاشقانه فیلم بیان میشوند. اگر یک عاشقانه متفاوت و جذاب در خلال شبه عشق های هالیوودی که در مغزمان فرو میروند میخواهید، تماشای این فیلم را در برنامههای عیدانهٔ خود قرار دهید.
۷- خون به پا خواهد شد (There Will Be Blood)
چه کسی است که ذرهای با سینما آشنا باشد و نام «دنیل دی لوییس» را نشنیده باشد!؟ و بعد چه کسی است که ذرهای بیشتر با سینما آشنا باشد و نام «پال توماس اندرسون» را نشنیده باشد!؟ حال پس از تماشای فیلم ‘خون به پا خواهد شد’، و کمی تفکر به ترکیب بینظیر این دو ستاره و نور چشمگیری که ایجاد میکنند پی میببرید. اندرسون در این فیلم با سبک پست مدرن، در کنار استایل خاص فیلمسازی خود عناصر هنری بسیاری همچون دی لوییس را به درستی کنار هم قرار میدهد.
داستان فیلم از این قرار است که دانیل پلانیو کاوشگر نفت مییابد که در شهری کوچک منابع نفتی زیادی وجود دارد به آن شهر رفته و با ترفندهایی شروع به کار میکند اما افرادی همچون کشیش آن ناحیه اجازه کار راحت را از او میگیرند و حوادث اصلی فیلم و اتفاقات خاص برای پلانیو از آنجا آغاز میشود.
از بازی دی لوییس و کارگردانی اندرسون صحبتی نمیکنم چرا که فرصتی مناسب میخواهد و در حوصلهٔ این مطلب نیست. اما اگر بخواهم درباره خود فیلم حرف بزنم باید بگویم این فیلم با انتخاب ساختار پست مدرن روایت سنگین خود یعنی تقابل مذهب و صنعت و مدرنیته، این روایت را به شاهکارترین نحو ممکن به تصویر میکشد. ساختار پست مدرن این فیلم در جزییپردازی و شخصیتشناسی فیلم بسیار موثر است . جدای از آن، عناصر فوقالعاده دیگر فیلم هم به تنهایی آن را در سطحی بالا نگه داشته است.
این فیلم در سال اکران خود با رقیبی جدی مثل جایی برای پیرمردها نیست روبرو شد، سالی عجیب که دو مورد از شاهکار های قرن بیست و یکم را به جهان معرفی کرد. خون به پا خواهد شد فیلم مشهوری است و احتمالا تجربه تماشای آن را داشتهاید اما هرگز فرصت تماشای دوباره آن در تعطیلات را از دست ندهید چرا که این فیلم در کنار مفاهیم عمیق خود ساختار اصلی سینمای اندرسون را که در فیلمهای بعدی او چون مرشد به اوج رسید را به نمایش میگذارد.
۸- خاطرات یک قتل (Memories Of Murder)
بگذارید دوباره به سینمای مورد علاقهام کره برگردیم و اینبار وجه دیگری از آن را معرفی کنیم. بونگ جون هو! این کارگردان را شاید بتوان از سرگرمکنندهترین کارگردانان کرهای دانست که در کنار ارزش های هنری فیلمهایش که شاید لزوما خارقالعاده نباشند اما کشش بینظیر و فضای خاصی که برای مخاطب ایجاد میکنند باعث میشود که تقریبا هیچگاه از دیدن فقط یکباره فیلمهایش پشیمان نباشید.
داستان این فیلم که شاید معروفترین اثر و جهانیترین اثر این کارگردان باشد بر اساس یک داستان واقعی است و از این قرار است که جسد یک زن با دست و پای بسته برای بار دوم پیدا میشود و کارآگاهان محلی در کنار یک کارآگاه اهل سئول که تفاوت های کاری و رفتاری دارند پیگیر این پرونده میشوند.
این فیلم در کنار تم جنایی خود که به خوبی مخاطب را با خود همراه میکند، فضای کمدی خاص و ویژهای را در بسیاری از لحظات رقم میزند که همچون یک توقف برای فضای جنایی اثر مورد استفاده قرار میگیرند.
روایت مرحله به مرحله، شخصیتپردازی خاص و متفاوت تیپیکالی را در هر کدام از کاراکترها به شیوه خاص خود متبلور میکند، جزئیات فراوان، ریزهکاری های فرمی و دیالوگ های عمیق و در خدمت فیلم حتی اگر کمدی باشد همه از مواردی هستند که این اثر را دیدنی کردهاند.
اگر پیرپسر (OldMan) را تماشا کردهاید و آن را پسندیدهاید، به هیچ عنوان تماشای ‘خاطرات یک قتل’ این فیلم را هم از دست ندهید.
۹- جایی برای پیرمردها نیست (No Country For Old Men)
از سینمای پست مدرن حرف زدیم، از تارانتینو و اندرسون و از سگ های انباری و خون به پا خواهد شد، چگونه میتوانیم درباره برادران کوئن و جایی برای پیرمردها نیست حرفی نزنیم!؟ کارگردانان صاحب سبکی که از دهه نود با فیلمهای ویژه و خاص خود در بین سینما دوستان و سینماگران جا باز کردهاند و فیلم به فیلم غنای آثار هنری خود را بهبود بخشیدهاند.
این فیلم در کنار ‘خون به پا خواهد شد’، از قطبهای هنری قرن بیست و یکم هستند و همواره جدل های بسیاری بین طرفداران این دو فیلم شاهد هستیم اما چیزی که فرای بهتر بودن هرکدام واضح هست این است که هردو از وزنه های هنری این قرن هستند.
داستان این فیلم از این قرار است که افسری با برخورد به گروهی از اجساد تبهکاران و اطلاع به پلیس و برداشتن مقداری پول به مسیر خود ادامه میدهد، اما قاتلی روانی به نام آنتون چیگور به دنبال او میرود و داستان فیلم در بستر این تعقیب شکل میگیرد.
اگر فیلمهای قبلی این دو برادر همچون ‘فارگو’ را دیده باشید توانایی این دو در روایت های جنایی پست مدرن را دیدهاید. اما باید بگویم این فیلم نه تنها نقطه اوج فیلمهایی جنایی آنان بلکه نقطه اوج کارنامه کاری آنان است.
درست است که این دو آثاری مثل مرد جدی و لبوفسکی بزرگ را دارند اما این فیلم جدای از غنای فرمی و تبلوری که از توانایی این دو در کارگردانی دارد شامل مواردی است که آن را از بقیه آثار کوهنها و حتی دیگر آثار قرن بیست و یکم متمایز میکند.
از جمله این موارد خاویر باردم است که بدون شک بهترین بازی عمر هنری خود و یکی از بهترین نقش آفرینی های تاریخ سینما را انجام داده و تا کنون نتوانسته این بازی و نقشی را تکرار کند!
البته که تیم بازیگری فیلم عالیست، اما باردم کاری میکند که دیگران حتی به چشم نیایند و در کنار توانایی کوهنها، فیلمنامه دقیق، فیلمبرداری حساب شده و مواردی از این دست دیدن این فیلم را واجب میکند.
به مانند خون به پا خواهد شد احتمالا این فیلم را نیز دیدهاید؛ اما به مانند آن نیز قطعا و حتما دوباره این فیلم را تماشا کنید.
۱۰- اطلس ابر (Cloud Atlas)
حتما فیلم مشهور ماتریکس را دیدهاید و برادران واچوفسکی را میشناسید. این دو نفر در حال حاضر تغییر جنسیت داده به خواهران واچوفسکی مشهور هستند. کارگردانانی که با فیلم هایی مثل ماتریکس و اطلس ابر نشان دادند که چگونه میتوان مفاهیم عرفانی را در سینما مدرن و باب پسند مخاطب امروز وارد کرد.
خلاصه داستان این فیلم را نمیگویم چرا که این فیلم از شش خط داستان بهره میبرد و هرکدام به دیگری مرتبط است. ساختار پیچیده فیلم و بازی کردن با مفهوم (انتخاب) از نقاط متمایزکننده این فیلم است. این فیلم برگرفته از رمانی به همین نام نوشته دیوید میچل است که در زمان ساخت و اکران به مانند بسیاری از فیلم های این دو کارگردان که در درونمایه ضد هالیوودی است با کاهش سینما و محدودیت روبرو شد.
بازی بازیگران فیلم از جمله تام هنکس بزرگ و دونا بای، مرهای از دیگر نقاط قوت فیلم است.
بیشتر از این درباره این فیلم صحبت نمیکنم چرا که این فیلم از جمله آثاری است که باید دید و طولانی در موردش صحبت کرد و در مطلبی کوتاه نمیگنجد.
•••
فیلمهای پیشنهادی بخش اول را دیدهاید؟ نظر شما چیست؟ چه پیشنهاد های دیگری برای ادامه این لیست دارید؟ آن را با ما و سایر مخاطبان در کامنتها به اشتراک گذارید.