المانهای یک اثر هنری بخشهایی از اثر هستند که میتوانند به طور مجزا مورد تحلیل و بررسی قرار گیرند. این المانها اجزا سارنده اثر هنری را تشکیل میدهند. در این مطلب قصد داریم به بررسی المانهای هر اثر هنری بپردازیم.
المانهای هنر که از آنها به عنوان المانهای بصری هنر نیز یاد میشود، عبارتند از:
- خط
- شکل و فُرم
- فضا
- رنگ
- بافت
خط
خط یک مسیر قابل معین است که از حرکت یک نقطه در فضا بوجود میآید. یک بُعدی است و میتواند از نظر پهنا، جهت و طول متغیر باشد. خطوط عموما لبههای یک شکل را تعیین میکنند و میتوانند افقی، عمودی و مورب، صاف یا منحنی، ضخیم یا نازک باشند. آنها را چشم را در اطراف ترکیببندی هدایت میکنند و از طزیق ویژگیها و جهتشان میتوانند اطلاعاتی را به بیننده مخابره کنند.
بیشتر بخوانید:
افقی. خطوط افقی احساس استراخت و آرامش را به بیننده منتقل میکنند. زیرا اجسام موازی با زمین در حال استراحت هستند. در این منظره خطوط افقی به درک حس فضای تصویر نیز کمک میکنند. خطوط بخشهای منظره را مشخص میکنند و همچنین حس ادامه منظره در خارج از کادرهای قاب تصویر از سمت چپ و راست را القا میکنند.
عمودی. این خطوط به دلیل عمود بودنشان بر روی زمین و گستردگیشان به سمت آسمان، عموما حس ارتفاع را منتقل میکنند. در تصویر این کلیسا خطوط عمودی الهام بخش معنویت هستند، در ماورای انسان اوج گرفته اند و به سمت بهشت در حرکتند.
خطوط عمودی و افقی ترکیبی. این خطوط ترکیبی بیان کننده استقامت و پایداری هستند. شکلهای چهارگوش با زوایههای ۹۰ درجهای از نظر ساختاری بسیار استوار هستند. این استواری نشاندهنده کارایی و قابلیت اعتماد است.
مورب. خطوط قطری انتقال دهنده حس حرکت هستند. اجسامی در حالت مورب قرار دارند از پایداری لازم برخوردار نیستند. زیرا نه افقی هستند و نه عمودی. بیننده احساس میکند که این اجسام یا به زودی خواهند افتاد یا در حال افتادن هستند. زاویه کشتی و صخرههای روی ساحل در این تصویر بیانگر حرکت و سرعت طوقانی هستند که در بندر به وقوع پیوسته است.
منحنی. خطوط منحنی میتوانند انتقال دهنده حس انرژی باشند. منحنیهای نرم مانند انحناهای بدن انسان هستند که حالت خوشآیندی دارند و این نرمی بر ترکیببندی خوب تصویر موثر واقع میشود. لبه استخر در این عکس چشمها را به آرامی به سمت مجسمهها هدایت میکند.
شکل و فُرم
این دو عامل تعیین کننده سوژه در فضا هستند. شکل دو بًعد دارد: پهنا و ارتفاع و معمولا به خطوط تعیین میشود. فُرم در سه بعد موجودند و پهنا و ارتفاع و عمق دارند.
شکل. همانطور که گفته شد شکل تنها دو بعد دارد، پهنا و ارتفاع. شکلها عموما و نه البته همیشه با خطوط تعریف میشوند که باعث میشود یک طرح شکل بگیرد. در این تصویر، شکلهای جهارگوش و بیضی در تصویر غالب هستند. آنها جزییات معماری در یک سقف رویابب توصیف میکند.
قرم. بُعدِ عمق همان چیزی است که شکل و فرم را از هم مجزا میکند. فرم سه بعدی مقدمه مجسمه سازی، مبلمان و هنرهای تزیینی است. فرمهای سه بعدی میتوانند از بیشتر از یک جهت دیده شوند، مانند مجسمه اسب افراشته در تصویر زیر.
شکل و فرمهای هندسی. شامل ریاضیات، اشکال نامدار مانند مربعها، مستطیلها، دایرهها، مکعبها، کرهها و مخروطها میشود. شکلها و فرمهای هندسی عموما ساخت دست بشر هستند. اگرچه بسیاری از فرمهای طبیعی نیز هندسیاند. این کابیت با اشکال هندسی طراحی و دیزاین شده است.
شکل و فرمهای اورگانیک. این شکلها عموما بی نظم و قاعده و غیر متقارن هستند. شکلهای اورگانیک عموما در طبیعت یافت میشوند اما میتوانند ساخت دست بشر هم باشند. این تاج گل از برگ و میوههای طبیعی الهام گرفته است.
فضا
فضای واقعی سه بُعد دارد. فضا در یک کار هنری به احساسی که از عمق یا سه بعد دریافت میشود اطلاق میشود. همچنین میتواند به استفاده هنر از محیط در صفحه تصویر اشاره داشته باشد. فضای اطراف اشیا اصلی در یک کار هنری به عنوان فضای منفی شناخته میشوند در حالیکه فضای اشغال شده توسط سوژهها فضای مثبت نامیده میشود.
بیشتر بخوانید: فضای منفی در عکاسی
فضای مثبت و منفی. نسبت فضای مثبت و منفی میتواند تاثیر عمیقی بر روی اثر هنری داشته باشد. در این تصویر مرد و سایهاش فضای مثبت را دربرگرفتهاند و فضای اطراف او فضای منفی تصویر است. غیر متناسب بودن مقدار فضای منفی در تصویر حس شکنندگی و تنهایی را برجستهتر به نمایش میگذارد.
فضای سه بعدی. یک خطای حسی کامل و عالی وقتی به دست میآید که یک فضای سه بعدی در دو بعد به تصویر کشیده شود. Pieter Saenredam یکی از هنرمندانی است که در این زمینه بسیار تبحر دارد. این فضا با استفاده از تکنیکهای سایه زنی و پرسپکتیو قابل دستیابی است.
رنگ
نوری که از اشیا بازتاب میشود. رنگ سه ویژگی اصلی دارد. Hue (قرمز، سبز و آبی و غیره) و Value (میزان تاریکی و روشنی) و Intensity (میزان درخشندگی و کدری). رنگهت را میتوان بر اساس گرمی (زرد و قرمز) و سردی (آبی و خاکستری) توصیف کرد.
بیشتر بخوانید: المانهای رنگ در طراحی و گرافیک
ارزش یا Value میزان روشنی رنگ را معین میکند. هنرمندان از ارزش رنگ برای ایجاد حالتهای مختلف بهره میگیرند. رنگهای تیره نشان از کم بودن نور دارند مثلا در هنگام شب و یا در محیطهای سربسته. رنگهای تیره همچنین میتوانند پیام نحسی یا رمزآلودگی را نیز برسانند.
رنگهای روشن معمولا نشاندهنده منبع نوری با بازتاب نور در ترکیببندی تصویر هستند. در این نقاشی، رنگهای تیره صحنه شب را نشان میدهند و هنرمند برای نشان دادن شعله نور شمع از رنگهای روشن استفاده کرده است.
شدت یا Intensity خلوص و یا قدرت یک رنگ را نمایش میدهد. رنگهای روشن خالص و قوی هستند و عموما با انرژی مثبت و احساسات برانگیخته شده در ارتباطند. رنگهای کدر از ترکیب رنگهای دیگر به دست میآیند و ناخالصی دارند و یک حس جدیت به تصویر میبخشند. در این تصویر هنرمند جدیت و لذت را با استفاده از سنگهای خاکستری و قرمز روشن نشان داده است.
بافت
بافت کیفیت سطح یک شئی که از طریق لامسه آن را حس میکنیم، است. همه اشیا دارای بافت فیزیگی هستند. هنرمندان میتوانند مفهوم بافت را به صورت بصری و در دو بعد به بینندگان انتقال دهند.
در یک اثر هنری دو بعدی، بافت به بیننده این حس را میدهد که این سوژه اگر در دنیای واقعی قابل لمس بود چه حسی را منتقل میکرد: سخت، نرم، زبر، لطیف، تیز، چرمین، پشمین و ….
در کارهای سه بعدی هنرمندان از بافتهای واقعی برای کارشان استفاده میکنند.
در این نقاشی لباس مرد به گونه ای نقاشی شده است که حس یک حریر ابریشمی را منتقل میکند.