در دوران حاضر نرمافزارهای طراحی محصول روز به روز قویتر و کار کردن با آنها سادهتر میشود. میتوان گفت اکنون در دوران طلایی مدلسازی و ساخت محصولات به سر میبریم. پیشرفتهای به وجود آمده در مهندسی نرمافزار ما را قادر میسازد سریعتر از هر زمان دیگری محصول تولید کنیم. پس زمان آن رسیده است که برای متمایز کردن استارتآپ خود به سراغ بهینه سازی طراحی محصولات مورد نظر برویم و از این طریق تولیدات را مفید، کارآمد و دوستداشتنی سازیم.
اما طراحی چیست؟ جواب این سؤال کمی پیچیده به نظر میرسد، ما میتوانیم در مورد شکل، عملکرد، ظاهر، ماده، کاربردپذیری، رنگ و برند صحبت کنیم، همه اینها قسمتی از طراحی هستند. جان مدآ (John Maeda)، طراح ژاپنی، در این مورد میگوید: «خود لغت طراحی (design) بسیار ضعیف طراحی شده است.» این کلمه کاربرد وسیعی دارد اما نمیتواند این وسعت را در خود نشان بدهد.
پس کارآفرینان چطور باید مفهوم آن را درک کنند؟ مطالبی که در ادامه میآید برای راهنمایی مهندسان، کارآفرینان و تولیدکنندگان محصول نوشته شده است تا با نقش طراحی در استارتآپها آشنا شوند. برای پی بردن به اهمیت طراحی در کارآفرینی نیز میتوانید به مطلبی با همین نام که قبلا در هزارویک بوم منتشر شده است مراجعه کنید.
روند تعیین عملکرد یک محصول، کارهایی که باید انجام دهد، ظاهری که باید در قالب آن دیده شود و مفهومی که باید به مخاطب برساند را طراحی میگویند. این تعریف وسیع است اما به نوعی گستره مفهوم طراحی را دربر میگیرد. پیچیدگی طراحی تعجبآور نیست زیرا برای هر چیزی میتوان آن را به کار برد. مدلهای تجاری، نرمافزار، پوشاک، خودرو و هر موردی که بتوان تصور کرد.
جالب است بدانید طراحی تنها مختص به طراحان نیست، بهترین نوع آن، همکاری منظم بین چند حرفه مختلف است. به عنوان مثال برای تهیه یک نرمافزار کارفرمایان، مهندسین، بازاریابها همگی با طراحان همکاری میکنند تا محصول به بهترین شکل ممکن تولید شود.
طراحی از چه مراحلی تشکیل شده است؟
همانطور که گفته شد طراحی روندی چندبعدی دارد و در سطح وسیعی قابل اجرا است؛ اما شامل چه چیزهایی میشود و تفاوت آن با «صرفاً تصمیمگیری کردن در مورد مسائل» چیست؟
۱. درک شرایط
برای طراحی باید نیازها، مشکلات و تمایلات مردم را شناخت. قرار دادن خودمان به جای دیگران و درک شرایط آنها کمک میکند مسائلی را که امکان حل آنها را داریم شناسایی کنیم. از این طریق راهکارهای طراحی شده برای رفع مشکل، امکان بیشتری برای پذیرفته شدن از سوی گروه هدف را خواهند داشت.
چطور این کار را انجام دهیم؟ از روشهای مختلفی میتوان به بررسی شرایط پرداخت، برای مثال مصاحبه با گروه هدف، خواندن مقالات و گزارشها، مشاوره با دوستان و بررسی بازار، نمونههایی از روشهای موجود هستند.
۲. الگوها
تحقیق در مورد رقبا، مطالعه نمونههای مشابه و درک موقعیت مصرفکنندگان محصول کمک میکند تا راههای مشابهی را برای انجام کارها بیابیم. این راهها الگوهای مفیدی هستند که میتوانیم هنگام طراحی راهکارهای خودمان از آنها استفاده کنیم و یا برعکس از آنها دوری گزینیم.
چطور این کار را انجام دهیم؟ بهترین روش برای شناسایی الگوها دیدن نمونههای موجود از محصول مورد نظر و نکته برداری از آنها است.
۳. تفکر واگرا
زمانی که روی مشکلات خاص بهویژه مسائل دشوار کار میکنیم، آسانترین راه این است که اولین راهحل موجود و یا اولین چیزی که به ذهنمان میرسد را پی بگیریم. در این مرحله طراحی به ما کمک میکند تا قبل از صرف زمان زیاد بر جزئیات راهحلهای نامناسب، ابتدا راهکارهای زیادی را ارائه کرده و پس از ارزیابی سریع بهترین آنها را انتخاب کنیم.
چطور این کار را انجام دهیم؟ حل مسئله به روش تفکر واگرا چیزی نیست که هرکس به طور طبیعی قادر به انجام آن باشد اما ترفندهایی برای این کار وجود دارد. به مدت یک ساعت خود را برای یافتن راهحلهای متفاوت به چالش بکشید، اما مراقب باشید که گرفتار جزئیات نشوید و یا از تیم خود بخواهید به صورت جداگانه اما همزمان به ارائه راهکار برای حل مسئله بپردازند.
۴. نمونهسازی
فاصله بین تبدیل ایده به محصول واقعی میتواند بسیار طولانی باشد، اما طراحی امکان ساخت میانبر در این مسیر را فراهم میکند.
حتی ساخت بهترین نمونهها هم زمان زیادی نمیگیرند، ممکن است بهصورت خام و ابتدایی ساخته شوند اما همین مدلها راهنمایی برای یافتن پاسخ بعضی سؤالات خواهند بود.
چطور این کار را انجام دهیم؟ در هر مرحله از روند طراحی از تیم خود بپرسید چه مجهولاتی برای راهحلهای ارائه شده وجود دارد؟ چه سؤالاتی در رابطه با آنها مطرح است؟ نمونههایی بسازید که جواب این سؤالات را در خود داشته باشند. به دنبال راههای خلاقانه برای ساخت نمونههای اولیه بگردید.
۵. اعتبارسنجی
طراحی در هر مرحله از روند ابزاری برای ارزیابی فرضیههای ارائه شده و تصمیمات اتخاذ شده در اختیارمان میگذارد. آیا این محصول مورد پسند مردم است؟ آیا عملکرد آن منطقی و قابل قبول است؟ آیا به راحتی استفاده میشود؟ میتوان افراد بیشتری را به مصرف آن تشویق کرد؟
اعتبارسنجی همراه با ساخت نمونههای اولیه دقت بیشتری به کار میبخشد. میتوان ارزیابی را با ساخت سریع نمونهها و آزمایش کردن آنها مرتباً تکرار کرد. باید مطمئن شویم که طرحمان بعد از ارائه به بازار همان تأثیری را خواهد داشت که مدنظرمان بوده است.
چطور این کار را انجام دهیم؟ روشهای زیادی برای این کار وجود دارد، مانند مصاحبه، آمارگیری یا انطباق با استانداردهای موجود.
هر شرکت به نحوی از طراحی استفاده میکند اما شرکتهایی که ارزش زیادی برای این قسمت از کار قائلاند هر پنج مرحله را به طور کامل به کار میگیرند. چنین شرکتهایی نه تنها محصولات بهتری خلق میکنند بلکه پروژه را سریعتر و مطمئنتر به پایان میرسانند. آنها از طراحی برای اختراع، نمونهسازی و آزمایش استفاده میکنند.
برای مطالعه بیشتر در این مورد میتوانید به مطلب «خریداری شرکت طراحی لونار توسط یک موسسه مشاوره مدیریت و بازرگانی» مراجعه کنید.
طراحی بعضی مواقع میتواند طاقتفرسا باشد اما روندی قدرتمند است. اگر برای راهاندازی استارتآپ خود مصمم هستید طراحی را دستکم نگیرید، این مراحل میتوانند مسیر موفقیت شما را هموار سازند.