چه کسی میتواند خلاقتر از یک هنرمند باشد؟ ایدههای جدید، پشتکار زیاد و مجهز بودن به وسایل کار، ویژگیهای یک هنرمند هستند. آنها بیشتر مواقع حتی مطمئن نیستند مسیری که میروند به موفقیت میرسد یا نه اما به کار خود ادامه میدهند. اما با این حال فقط آثار تعداد کمی از آنها اکنون بر دیوار گالری موزههای بزرگ دیده میشود.
در حال حاضر ما آثاری از مارسل دوشان، پیکاسو و مونه را بر دیوار موزهها میبینیم و در مورد شگفتیهایی که خلق کردهاند بحث و گفتگو میکنیم، اما میتوان پرسید تفاوت بین چکههای رنگ بر تابلوهای جکسون پولاک با آثار دیگر هنرمندان که ناشناخته ماندهاند در چیست؟ چگونه این تابلوها از بین همه آن آثار به دیوار موزه هنرهای مدرن رسیدهاند؟
احتمالاً مانند هر کارآفرین دیگری، این مورد نیز به تواناییهای شخصی هنرمند و نحوه تمرکز او بر وظایفش باز میگردد. انجام فعالیتهای حرفهای، شبکهسازی حرفهای، قبول مسئولیتهای مرتبط با شغل و پیش بردن کارها چند نمونه از این تواناییها هستند.
یکی از تفاوتهای جکسون پولاک با دیگر هنرمندان، حمایت سنگین کلکسیونری آمریکایی به نام پگی گوگنهایم (Peggy Guggenheim) از وی بود که استودیوی مجهزی را نیز در اختیارش گذاشته بود. بدون شک پولاک استعداد خوبی درزمینهٔ نقاشی داشت اما توانایی او در ایجاد شراکت و گرفتن حمایت مالی آینده شغلی او را تحت تأثیر قرار داد.
موزهها بنای یادبود کارآفرینی هستند. هنرمندانی که مشکلات و مخالفتها را پیشبینی میکردند و با ایجاد شراکت و شبکهسازی راهحلی مدبرانه میافتند. شاید استعداد و مهارت آنها ذاتی بود اما خودشان آن را به واقعیت تبدیل کردند.
دیدن آثار هنرمندان موفق بر دیوار موزهها نشان میدهد که کارآفرینی اتفاقی نیست، ایدهها باید به اجرا درآیند و تهیه و فروخته شوند. مارسل دوشان در همین رابطه میگوید: «من به هنر اعتقاد ندارم بلکه هنرمند را باور دارم.»
در عصری که هنر تنها تجربهای ساده از زیبایی به شمار نمیرود و تنوع فراوانی یافته است، بهتر میتوان بر جنبه کارآفرینی آن تمرکز کرد. احتمالا هرکسی آرزو دارد آثارش مانند نقاشیهای پیکاسو به فروش برسند، نقاشیهایی که تنها یک نمونه از آنها با قیمت ۱۷۵ میلیون دلار به حراج گذاشته شد.
هنردنیا به ثروت دارد خیلی خوب بود