در اوایل قرن بیستم، هم زمان با جنگهای جهانی، جوامع با تغییراتی در فرهنگ و تکنولوژی مواجه شدند که همین امر زمینه پدید آمدن مدرنیسم را فراهم ساخت. ماشینی شدن شهرها و شکلگیری دنیایی جدید هنرمند را بر آن میداشت که طور دیگری به اطراف خود بنگرد. در نتیجه این تغییرات انقلابی در نحوه درک کردن و به تصویر کشیدن دنیای پیرامون به وجود آمد.
ایده مدرنیستها به تدریج وارد همه هنرها شد، از گرافیک تا معماری را در بر گرفت و تا جایی پیش رفت که به جنبشی تأثیرگذار و کلیدی در هنر، ادبیات و موسیقی تبدیل شد. هنرمندان مبتکری همچون پیکاسو، اِشر و دالی دنیا را با نگاهی متفاوت نگریستند و به شکلی جدید به تصویر کشیدند. از طرف دیگر رئالیستها و امپرسیونیستها سعی داشتند دنیا را همانگونه که هست به نمایش بگذارند. به واسطه چنین سبکهایی دوران «ایسمها» آغاز شد. کوبیسم، فوتوریسم، کانستراکتیویسم، اکسپرسیونیسم، همگی محصول این دوران هستند.
بسیاری از هنرمندان معتقدند مدرنیسم سبک یا شیوه خاصی نیست بلکه جنبشی فلسفی با نوعی نگاه جدید به دنیا است که با درک متفاوتی از فضا و زمان شکل میگیرد. در این صورت نیز راههایی برای انتقال این نگاه جدید و درک متفاوت وجود دارد که میتوان آنها را نشانهها و علائم مدرنیسم دانست. اشتیاق به کشف و به کارگیری مواد جدید، نادیده گرفتن تاریخ و روشهای گذشته، ساده کردن فُرمها و حذف تزئینات از جمله این نشانهها هستند.
بیشتر بخوانید: تاثیر کوبیسم در بر هنر مدرن
ایدئولوژی مدرنیستها برگرفته از چندین منبع است اما بیشتر آن را به نوشتههای ویلیام موریس، هنرمند انگلیسی نسبت میدهند که جنبش هنر و پیشه را پایهگذاری کرد. موریس به جای تولید انبوه، ماشینی و بیکیفیت محصولات، از صنایع دستی دفاع میکرد که استادانه و هنرمندانه ساخته میشدند. او در بیانه خود مینویسد: «در خانه خود وسایلی را که استفاده نمیشوند نگه ندارید مگر اینکه به زیبایی آنها باور داشته باشید». بدین ترتیب موریس باور کلی مدرنیستها که زیبایی را به اندازه سودمندی با ارزش میدانند، شکل داد.
در معماری نیز به علت پیشرفت تکنولوژی شیوههای جدیدی به وجود آمد. از اثرات مدرنیسم استفاده فراوان از مصالحی همچون بتون، شیشه و فلز بود. یکی از افراد مهم و البته اولین طراح برجسته مدرنیسم، معمار آمریکایی، لوئیس سالیوان است که معمولاً به غیر از آثار معروفی که برجای گذاشته با جمله معروف «فرم تابع عملکرد است» شناخته میشود.
پیشتر مطلبی در همین رابطه با عنوان «از معماری مدرن چه باید بدانیم» در هزارویک بوم منتشر شده است که میتوانید برای مطالعه بیشتر به آن مراجعه کنید.
از سال ۱۹۲۰ بعضی از طراحان مانند والتر گریپیوس و لوکوریوزیه شروع به آزمایش تکنولوژیهای جدید با هدف تولید انبوه کردند و برخلاف گرایش ویلیام موریس دستگاهها و ماشینها به موضوعی کلیدی در تولید محصولات تبدیل شدند.
گریپیوس، مدیر مدرسه هنر و معماری باهاوس در آلمان بود. در آن زمان باهاس با آموزش هنر ناب در کنار مهارتهای صنعتی مسیر تحصیل هنرمندان را متحول ساخت. هدف گریپیوس ترکیب هنر و تکنولوژی و یکی کردن این دو در صنعت بود. در همین راستا نسل جدیدی از طراحان صنعتی و معماران را پرورش داد تا منطبق با ایدئولوژی صنعت مدرن پیش بروند.
گریپیوس برنامه آموزشی باهاوس را تدوین، ساختمان آن را طراحی و اساتید مدرسه را مشخص کرد، او از گروهی قوی متشکل از نامدارترین افراد از جمله واسیلی کاندینسکی، لازلو ماهولیناگی، مارسل بروئر و پل کلی برای تدریس هنرجویان کمک میگرفت.
بیشتر بخوانید: تاثیر ۱۳۰ سال نقاشیهای پیکاسو بر هنر معماری
از دیگر طراحان مشهور مدرنیست لوکوربوزیه است که میتوان او را تأثیرگذارترین هنرمند و معمار دوران مدرن نامید. لوکوربوزیه در زمینه مهندسی مهارت بالایی داشت و میان آثار او طرحهای اتومبیل، کشتی و معماری سیلو غلات نیز دیده میشود. او از طریق کتابی که با عنوان «به سوی معماری مدرن» در سال ۱۹۲۳ نوشته است ایدهها و تفکرات خود را بیان میکند. شعار معروف او نیز برگرفته از متن همین کتاب است: «خانه ماشینی است که میتوان در آن زندگی کرد».
در سالهای ۱۹۳۰ تعداد زیادی از هنرمندان اروپایی مدرنیست به آمریکا مهاجرت کردند و از این طریق نظریهها و تفکرات آنها گسترش یافت و این به اصطلاح «سُنت نو» شیوه غالب هنرمندان مترقی تبدیل شد.
اگر به سبکها و تاریخ طراحی صنعتی علاقه دارید، در آینده با هزارویک بوم همراه شوید تا مطالب بیشتری از این دست را بخوانید. همچنین پیشنهاد میکنیم مطالب قبلی که در این رابطه منتشر شده است را مشاهده کنید.