نگهبانان موزه دل پرادو همواره تذکر میدهند که بازدیدکنندگان در هنگام بازدید از آثار باید به اندازه طول بازو از آنها فاصله بگیرند. تا اینکه خوزه پدرو گونزالز انگشت خود را روی یکی از مشهورترین آثار نقاشی El Greco کشید.
نقاشی، تصویر برنده جایزه نوبل است که دست بر سینه خود دارد. او روی چشمان برنده جایزه نوبل دست کشید و ریش او را لمس کرد و بالاخره به دست او رسید و در نهایت اعداد نوشته شده در گوشه سمت چپ پایین تابلو را دنبال کرد.
البته این اثر، یک کپی سه بعدی از نقاشی اصلی بود که برای آقای گونزالز ۵۶ ساله که از ۱۴ سالگی نابینا است، امکان لمس و حس مستقیم نقاشی را فراهم کرد.
او میگوید: «این یک حس غیر قابل وصف بود. من جزییات این نقاشی را با هر بند انگشت حس کردم.»
نمایشگاهی که در موزه دل پرادو برپا شد یک نمایشگاه غیرمعمول بود. در این نمایشگاه به افراد نابینا این امکان داده میشد که با لمس آثار، یک تصویر ذهنی از یک نقاشی برای خود بسازند. یک نسخه از مونالیزا که توسط یکی از شاگردان لئوناردو داوینچی کشیده شده است، نیز در میان شش اثر سه بعدی که همگی کپی از آثار بزرگی هستند، دیده میشد. این آثار سایبان اثر Goya، یک نقاشی طبیعت بیجان اثر واندر هامن، آپولو در دهانه آتشفشان اثر ولاسکز ، نقاشی Correggio به نام مرا لمس نکن که تصویر دیدار مسیح با مری مگدالن است، را شامل میشد.
نمایشگاه موزه دل پرادو برای درک زیبایی هنر توسط آنهایی که قادر به دیدن نیستند دایر شد. موزههای متعددی فعالیتهایی را برای مراجعه کنندگان نابینا سازماندهی کردند. از جمله این موزهها میتوان به موزه هنر متروپولیتان در نیویورک و گالری ملی لندن اشاره کرد. این فعالیتها شامل تورهای همراه با راهنما، کلاسهای نقاشی و کارگاههای لمس که در آن افراد نابینا میتوانند تجربه لمس و تجسم کارهای هنری را داشته باشند، است. موزه لوور پاریس نیز یک گالری از کپی مجسمهها و آثار هنری قابل لمس دائر کرده است.
ایده لمس کپی سه بعدی نقاشیها توسط افراد نابینا خیلی فراتر از تلاشهای دیگر برای در دسترس قرار دادن یک اثر هنری بود و علاوه بر سرمایه گذاری بزرگ به بررسی و دانش فنی بالایی نیز نیاز داشت.
در سال ٢٠١١ گالری اوفیتزی، از قدیمیترین و مشهورترین موزههای هنر اروپا و جهان در فلورانس ایتالیا، با استفاده از روش سه بعدی پرادو، یک کپی از تابلوی”تولد ونوس” اثر بوتیچلی را به نمایش گذاشت.
پس از آن موزههای دیگری در ایتالیا این کار را تکرار کردند. ابتدا نسخههای کپی به صورت سیاه و سفید به نمایش در آمدند، اما پس از مدتی به نظر آمد که نابینایان رنگی نبودن آثار را نیز حس میکنند و تصمیم بر آن شد که کپیها رنگى باشند.
موزه دل پرادو از چاپ برجسته که توسط یک شرکت چاپ اسپانیایی به نام Estudios Durero انجام میشود، استفاده میکند.
با استفاده از عکسی که با رزولوشن و کیفیت بالا از نقاشی تهیه شده، کارکنان این شرکت بافت و وجوهی که برای افراد نابینا قابل لمستر باشد، انتخاب کردند. سپس چاپ با استفاده از جوهر مخصوصی که طی فرآیند شیمیایى به جای ایجاد یک سطح صاف، به آن حجم میداد، صورت پذیرفت. در فرآیند حجم دادن به نقاشی از نور ماورا بنفش بهره گرفته شد. به تعبیر یکی از طراحان اینرو، اینکار مانند اضافه کردن بیکینگ پودر به مواد کیک است.
هریک از آثاری که در نمایشگاه پرادو ارائه شد حدود ۶۶٨٠ دلار ارزش داشت.
شروع و ابتکار این کار به همت سازمان ملی نابینایان اسپانیا (ONCE) در موزههای اسپانیا خود گواهی بر جایگاه خاص افراد نابینا در این کشور است. این سازمان در سال ١٩٣٨ در جریان جنگ داخلی اسپانیا تأسیس شد. ژنرال فرانسیسکو فرنکو، به این سازمان برای برگزاری بخت آزمایی در سطح کشور، مجوز داد. در کشوری که علاقه زیادی به بخت آزمایی وجود دارد، این مجوز سازمان ONCE را تبدیل به یک قطب اقتصادی کرد و از همان زمان تا به امروز اکثر افراد نابینا در اسپانیا به عنوان فروشنده بلیطهای بخت آزمایی به استخدام این سازمان در آمده اند. سازمان ONCE در پروژه نقاشیهای سه بعدی با موزه پرادو همکاری بسیاری داشت و برای جذب بیشتر نابینایان برای بازدید از نمایشگاه ایده ارائه آثار به صورت سه بعدی و قابل لمس برای بازدیدکنندهها را مطرح کرد.
عرض نقاشیها برای اینکه یک فرد بدون اینکه حرکت کند بتواند تمام آن را لمس کند نباید بیشتر از ١٢٠ سانتیمتر باشد به همین دلیل بسیاری از آثار در سایزهای کوچکتر از سایز اصلی خود کپی شدند.
یک راهنمای صوتی برای افراد نابینا در این نمایشگاه در نظر گرفته شده بود. البته بازدیدکنندگان عادی نیز امکان استفاده از این راهنما را داشتند. به افراد عادی ماسکهایی داده میشد تا شرایط نابینایان را بهتر درک کنند.
یک دانشجوی ١٩ ساله که تصمیم گرفته بود نقاشی را به جای دیدن با چشم لمس کند، از حس فوق العاده خود پس از این کار میگوید: «مشاهدات نابینایان تجربه ای جدید از نقاشیها ارائه میکند و نقاشیهایی که تا بحال فکر میکردید برای شما بسیار آشنا هستند دوباره مورد دقت قرار میگیرند. اولین سوالی که یکی از افراد نابینا درباره نقاشی «برنده جایزه نوبل» اثر ال گرکو از من پرسید این بود که چشمان او چه رنگی است و من باید برای پاسخ تابلو را نگاه میکردم. در آن لحظه متوجه شدم جزییات بسیاری وجود دارد که تابحال به آن دقت نکردهام.»
آقای گونزالز هرگز نقاشی برنده جایزه نوبل الگرکو را ندیده بود. او پیش از این در زمان کودکی از موزه دل پرادو بازدید کرده بود و این بار به عنوان یک فرد نابینا به همراه همسرش به بازدید موزه پرداخت. او میگوید: «همسرم آثار هنری را با جزییات توضیح میداد و فرق زیادی بین دریافتهای خودم و توضیحات همسرم وجود داشت.»
مراجعه کننده نابینای دیگری به نام آندرس اوتئو میگوید: «لمس یک کپی سه بعدی یک ارتباط شفاف و روشن بین احساس انگشتانم و آنچه در مغزم حس میکنم به وجود میآورد. البته فکر میکنم هنوز باید اصلاحات بیشتری روی کپی آثار صورت پذیرد به عنوان مثال برروی نقاشی گویا شباهت بین لباس و مو به حدی بود که من نتوانستم آنها را از هم تشخیص دهم.»
اوتئو ۵۶ ساله که از ٣۵ سال پیش به دلیل بیماری گلوکما نابینا شده است در ادامه اضافه میکند: «نقاشی برنده جایزه نوبل را در جوانی دیده بودم. با لمس جزییات این اثر و یادآوری خاطرات، گویی نور چشمان خود را دوباره بازیافته ام.»