نیک فنچر عکاس اهل کلمبوس و مقیم در اوهایو است که چندی پیش کتابی تحت عنوان «آتلیه همه جا: راهنمای عکاسها برای عکاسی در مکانهای نامتعارف» را به بازار عرضه کرد. آنچه در ادامه میخوانیم روایت تجربههایی در عکاسی پرتره حرفهای که در نوشتن این کتاب موثر افتادند.
ایده کتاب این است که عکاسها بتوانند بدون نیاز به آتلیهها عکاسی کنند و یاد بگیرند که چطور از محیطی که در اختیار دارند، بیشترین بهره را ببرند.
اختراع زاییده نیاز است. سال گذشته وقتی در شهر نیویورک بودم، قصد کردم تا در اوقات فراغتم عکاسی کنم. در اطرافم به دنبال آتلیههایی بودم که بتوانم آنها را برای این منظور اجاره کنم. اما متوسط قیمت اجاره آنها حدود ۱۰۰۰ دلار بود. این مبلغ اگر برای یک پروژه درآمدزا و یا به درخواست یک مشتری باشد، شاید قابل بررسی باشد، اما برای یک پروژه شخصی و بدون درآمد غیر معقول است. حتی اگر مبلغ برای من اهمیتی نداشت، مساله دومی که با آن مواجه میشدم این بود که همه مدلها موظف میشدند به محل استودیوی من بیایند که شرکت در یک پروژه بی اجرت انگیزه کافی برای مدل فراهم نمیکند. در نتیجه من بر آن شدم که آنها را در خانهها و مکانهای مورد نظر خودشان ملاقات کنم، زیرا دریافته ام که بیشترین چیزی که من به آن نیاز دارم یک دیوار سفید است و در اغلب خانهها یافت میشود.
پس از بازگشت به کلمبوس، این ایده را به اجرا گذاشتم و حالا مشتریهای عکاسی را در خانهها و یا محل کارشان ملاقات میکنم. این کار نه تنها به من امکان تجربه عکاسی در محیطهای زیبا و جدید را داد، بلکه یک امتیاز مثبت هم بابت راحتی مشتری برایم ثبت شد. همچنین رفتن به جاهای نسبتا کوچک باعث شد برای نورپردازی دست به خلاقیت بزنم. همانطور که میدانید بیشتر اوقات لازم است نور در فاصله چند متری سوژه قرار بگیرد. اما فرض کنید که مشتری شما در یک خانه ۹۰ متری زندگی میکند و تنها نقطه مناسب برای عکاسی کنار تخت وی در اتاق نشیمن است و خبری از امکانات لوکس نیست. برای آنکه بتوانم منبعی نوری را بزرگتر و ملایمتر کنم نور را به سمت دیوار سفید دیگر که در آن طرف تخت قرار داشت چرخاندم و نتیجه عالی شد.
شاید شما هم در عکس مرحله قبلی متوجه شده باشید که تختههای سفیدی پشت سر سوژه قرار داده شده است. دو تخته سفید و دو تخته سیاه اسفنجی را همیشه با خود همراه میکنم تا در صورت نیاز از آنها استفاده کنم. البته اغلب آنها را به شکلهای مختلف مورد استفاده قرار میدهم؛ مثلا دو تا را به شکل V به هم میچسبانم تا منبع نوری و بازتاب آن را مانع شوم. گاهی مانند عکس قبل آنها را به عنوان پرده پشت سوژه قرار میدهم. در مواردی هم اگر زمین ناهموار باشد یا مثلا فرش نازیبایی روی زمین باشد و من بخواهم تصویر کامل سوژه را ثبت کنم، از سوژه میخواهم که روی آنها بایستد.
از آنجایی که دستیار ندارم، سعی میکنم تا حد امکان سبک سفر کنم. بنابراین اگر من برای عکاسی به یک محل ناآشنا بروم، همه آن چیزی که با خود حمل میکنم کیف دوربین، یک پایه سبک و چتر است. سه پایه، کیف شن و پایههای اضافی را در اتومبیل خود نگه میدارم تا فقط در صورت نیاز به آنها مراجعه کنم. بعد از این که در محل قرار گرفتم زاویههای مناسب برای عکاسی را شناسایی میکنم. داشتن دیوارهای بزرگ و سفید یک امتیاز مثبت است. محلهایی که سقف چوبی یا بتنی دارند نور را بازتاب میدهند و آن را یکپارچه میکنند و عکاسی پرترههای تمام قد را بسیار سادهتر میکنند.
بیشتر بخوانید:
من حتی از دیوارههای خاکستری و یا کرم رنگ نیز بدون هیچ مشکلی در عکسهایم بهره برده ام. البته در حالتی که دو منبع نوری آبی سیان و قرمز داشته باشید، تعادل رنگ سفید مساله دردسر سازی به شمار نمیرود.
وقتی شما کارتان را به این شکل آغاز کردید، به تمام نکاتی که برای بهبود نتیجه کارتان مفید هستند، مانند یک دیوار قرمز زیبا، توجه بیشتری خواهید کرد. تختههای سیاه را به شکل V کنار هم قرار دادم و تحته سفید را به منظور بازتاب نور در مقابل دیوار قرمز جای دادم. به محض فشار دادن فلش در جهت دیوار سفید و قرمز که در دو طرف مدل قرار داشتند، نوری نرم و زیاد که روی دیوار سیاه پشت پخش شد و تصویر نهایی بسیار زیبایی بوجود آورد.
اگر به دنبال پشت صحنههایی با طرحهای گوناگون و قیمت کم هستید در گوگل سرچ کنید و یا عکسهای ارزان قیمت را خریداری کنید و آن را روی دیواره سفید بتابانید. این یک حقه قدیمی هالیوودی است که به عکسهای جالبی منتهی میشود.
آیا تازه کار هستید و هیچ ایده ای به ذهنتان خطور نمیکند؟ آیا در منزل پارکینگ یا انباری دارید؟ آنجا بهترین مکان برای تمرین نوردهیهای مختلف است. این کار مخصوصا در روزهایآفتابی بسیار موثر است. با قرار دادن سوژه در مکانی نزدیکتر یا دورتر نسبت به درب پارکینگ میتوانید میزان نوری که بر آنها تابیده میشود را کنترل کنید.
بیشتر بخوانید:
گاهی هم که میخواهم از عناصر طبیعت مانند گل یا علفهای بلند در عکس بهره بگیرم یک تخته Vشکل سفید یا مشکی را همراه خود به پارک برده و آن را در مقابل گل و درخت مذکور میگذارم و از سوژه میخواهم که در میانه تختهها قرار بگیرد.
همانطور که پیشتر اشاره کردم من سبک سفر میکنم و به همین دلیل نمیتوانم کیسه شن یا چتر را با خود حمل کنم. به همین دلیل همواره به دنبال راهکارهایی هستم که نور فلش را ملایم کند. در شرایطی مشابه اتاق دیوار با رنگ طبیفی و روشن میتواند برای بازتاب نور به کار رود. کافی است منبع نوری را در فاصله حدودا یک متری از سوژه قرار دهید و زاویه آن را به سمت دیوار به گونه ای تنظیم کنید که بازتاب آن به سمت سوژه باشد.
***
شما نیز حتما تجربههای مشابهی در زمینه عکاسی پرتره حرفهای با کمترین و سادهترین امکانات داشتهاید. آنها را با ما درمیان بگذارید.
عالیه???
جالب بود ممنون
درود
سایت مفیدی است. تصادفی آشنا شدم .
خسته نباشید خدا قوت